برخی از مغازهها در قسمتی از ویترین خود نوشتهاند: فروشی نیست! ممکن است مغازه اشیای قیمتی زیادی برای فروش داشته باشد، اما از خیر فروش برخی از اجناس خود که نمیتواند قیمتی بر آن بگذارد، میگذرد! حالا یا آن اجناس برایش بسیار ارزشمند و عزیز است و یا دیگر نمونه آنها را در جای دیگری نخواهد یافت! اما نکته اینجاست، چرا مغازهدار حاضر است بخشی از ویترین مغازه را که جایی برای جلب مشتری و درواقع فروش بیشتر کالاست به نمایش این اجناس اختصاص دهد؟
آثار میراث فرهنگی و باستانی هر کشور هم حکم همان اجناس از مغازهای را دارد که جایگزینی برایش وجود نخواهد داشت، چون نمیتوان به گذشته بازگشت و هویت و اصالتی را که در بین این آثار به جا مانده است دوباره شکل داد و به وجود آورد. حال این هویت، نمایش دادنی و مایهی مبهات نخواهد بود؟ آیا نمایش این هویت کهن، ارزشمندی بیشتری به هر سرزمین نخواهد بخشید؟
اخبار جنجالی که به تازگی دربارهی خرید و فروش آثار میراث فرهنگی در رسانهها بالا گرفته، نگاهها را بیش از پیش متوجه موضوع هویت ملی و اصالت آن کرده است. این مقوله بهانهای شد تا هفتهنامه دست به کار شده و حفظ این هویت و اصالت را از منظر حقوقی مورد بررسی قرار دهد. در مطلبی که در ادامه میآید، نظر کارشناسان حقوقی، باستانشناسی و جامعهشناسی را جویا شدهایم. به این منظور با امین بیات وکیل پایه یک دادگستری، دکتر مرتضی حصاری باستانشناس، دکتر امان قراییمقدم جامعهشناس و دکتر حسن یوسفی باستانشناس به گفتوگو پرداختهایم. با هم پرونده «حامیعدالت» درباره اهمیت حفظ میراث فرهنگی کشور و جایگاه آن را در حقوق و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران میخوانیم.