نمونهای از شناخت قوانین در تجارت بینالملل با تاکید بر دولت خلق چین
یکی از مباحث مهم در تجارت بینالملل، نوع تعامل و مراودات حقوقی و قانونی است. همانطور که انتظار میرود، تعامل حقوقی، باید بر اساس حقوقی شکل گیرد که از پیش تعیین شده و در ارتباط با تمامی کشورها یکسان است، اما این موضوع ممکن است گاه با انحصارطلبیها و خلقوخوی خاص هر کشوری، دچار تغییراتی شود. برای روشن شدن این موضوع به بازگویی خاطرهای بسنده میکنم که شاید بیان آن، خالی از لطف نباشد.
خاطرهی مد نظر در ارتباط با کشور چین و نحوهی معاملات آن در تجارت بینالملل است. مذاکره با یک هیئت تجاری از کشور چین که قصد فروش یک سری از محصولات را به هیئت دیگری داشتند و در صدد برگزاری نشستی تجاری بودند، این خازذه را تشکیل میدهد.
هدف بنده از تعریف کردن این خاطره این است که بازگو کنم، که مسئله فرهنگ در روابط تجاری و بینالملل کشور چین تا چه حدی رسوخ کرده و تاثیر گذار بوده است!
نشست و مذاکره تجاری
زمانی که دو طرف برای انعقاد قرارداد معامله جلسه تشکیل دادند، طرف غیر چینی که بنده به دلیل برخی از ملاحظات از ذکر کشور متبوع آن خودداری میکنم، با تحقیقاتی که انجام داده بود، پیشینهای را از سوابق آن شرکت ارائه داد، که نشان از کمفروشی شرکت چینی میداد. با اعداد و ارقامی فرضی و تنها برای نمونه، به طور مثال، کشور غیر چینی مقداری آهنآلات از کشور چین خریداری میکند که طبق بارنامه به عنوان مثال بیست تن وزن داشته، در حالی که میزان خریداری شده در حدود پنجاه تن بوده است. به این معنی که شرکت دیگری که از دوستان این شرکت غیر چینی بوده است، از این شرکت چینی پنجاه تن آهنآلات خریداری میکند، در حالی که در کشور مقصد آن چه تحویل میگیرد، تنها در حدود بیست تن بوده است!
نکته جالب در این پرونده در این نکته بود که بارنامه در یکی از بنادر چین به همان میزان بوده است. بارنامهای که در چین بارگیری شده بوده، تناژ را همان پنجاه تن در نظر گرفته بوده است. با توجه به ارز مخصوص که آن شرکت داشته، و بارنامهای که داخل کشور صادر شده بوده یعنی بیست تن و بارنامهای که در بندر مبدا صادر شده بوده، یعنی پنجاه تن، با سی تن تناقض همراه بوده، اساسا این شبه را برای منابع زیرط به وجود میآورد که این سی تن از ابتدا خریداری نشده و از دولتی که در اختیار آن شرکت قرار گرفته شده، حدودی ناپدید شده است. به این ترتیب آن شرکت میباسیت پاسخگوی آن مبلغی باشد که بابت سی تن مفقودی پرداخت شده است.
معاملات تجاری بینالمللی
بر اساس معیارهای فرهنگی و ملیگرایی
میشود گفت تجارت چین بیشتر محوریت ملیگرایی دارد و ریشه در فرهنگ و تمدن قدیمی خود دارد. وقتی چینیها میخواهند یک روابط بینالملل برقرار کنند، در درجه اول اعتقادی به روابط بینالملل ندارند و خودشان را کافی میدانند به نوعی این اعتقاد را دارند که هیچ احتیاجی به این نوع از روابط ندارند و تعاملات خود را در حیطه خود و در مرزهای خود میتوانند انجام دهند.
مورد دیگر این که اساسا غیر چینی را بربر میدانند و شاید در وهله نخست این اعتقاد را به دلایلی مانند تئوری دستهای پاک و تئوری حسن انجام معاملات، مد نظر قرار دهند، ولی این نگاه به طور معمول در تک تک قوانین آنان، مانند قوانین تجاری و بخصوص قوانین آن مشور، مانند قوانین آیین دادرسی که دارند، کاملا واضح است.
اگر یک غیر چینی بخواهد بر اساس روابط تجاری با چین تجارتی داشته باشد بهتر است به این نکات توجه کند.
عدم انعطاف در معاملات چینی
عرف تجاری که چینیها برقرار کردهاند، در روابط با خود، این است که دولتهایی که خرید دولتی انجام میدهند، باید به داوری مراجعه کنند و بخشهای خصوصی نیز به همین منوال عمل کنند، ولی مرجع اصلی و نهایی رسیدگی را دادگاههای خود و در کشور چین میدانند. در بهترین حالت، داورهای خود چین را به حکمیت قرار میدهند. این مورد یکی از مواردی است که در قراردادهای مربوط به معاملات چینی، تحمیلی در نظر گرفته شده است.
این نکته در معاملهای که مد نظر بازگویی خاطره بود نیز مصداق پیدا میکرد و آن اینکه بر اساس و موازین خود پافشاری زیادی داشتند و نمیپذیرفتند که مقداری انعطاف به خرج دهند تا طرف غیر چینی بتواند بار را در کارخانه تحویل بگیرد. فقط و صرفا زمانی این حق را به فرد میدادند که بارنامه صادر شده و بار هم داخل گمرک بندر چین موجود باشد! یعنی زمانی که عملا امکان این وجود نداشت که بتوان باری را پس زد!
به عنوان شخصی که رد این زمینه مطالعه و تحقیق داشتهام، میتوانم به جردت تاکید کنم که چنانچه شخص یا شرکتی و… بخواهند معاملاتی با شرکتهای چینی داشته باشند و از این دست قواعد و قراردادها را تنظیم کنند، حتما به این موضوع دقت داشته باشند. این دقت عمل باعث میشود تا بتوانند قراردادهای مبسوطی را داشته باشند.
عنایت به قواعد عرفی تجاری بینالملل در چین
آگاهی نسبت به قواعد تجارت بینالملل و قواعد تجاری و عرف بینالملل بسیار حائز اهمیت است و ما نمیتوانیم بدون این که تجربه یا آشنایی کافی با قوانین کشور مبدا یا مقصد داشته باشیم بتوانیم یک قرارداد تجاری مطمئن و درست را انجام دهیم.
به خاطر همین موضوع، کشور چین به نوعی یک کشور غیرقابل انعطاف و غیر قابل اتکا به اخلاق محسوب میشود و بر خلاف کشورهای همسایه خود همچون کشور ژاپن و کره جنوبی، در برابر قراردادهای تجاری بسیار غیر قابل انعطاف عمل میکند. به عبارتی این کشور خودرای و خودبین محسوب میشود و قاعده محور و فرهنگ محور عمل میکند!
برای مصداق این موضوع میتوان سری به قراردادهای موجود تجاری کشور چین زد و آنها را مورد مطالعه قرار داد. با مطالعه آنها ملاحظه خواهید کرد که این موضوع مبتلا به همه موارد هست. یعنی فرهنگ چین را در تمامی قواعد آنها میتوانید مطالعه و ملاحظه کنید.
این موضوع با توجه به مبادلات و تواناییهای کشور چین، غیر قابل انکار است. تحمیل این قواعد به گونهای قدرت اقتصادی چین را در منصه ظهور میگذارد.
خاطرهای که به آن اشاره کردم نیز سرانجامی داشت که بیان آن هر شنوندهای را به تامل وامیدارد. در آخر، طرف غیر چینی که از طرف چینی خریداری کرده بود، در کشور خود متهم به عدم شفافیت مالی شد و در پی آن با دچار درگیریهایی پیدا کرد. مبلغ پرداختی وی با میزان آهن وارده، همخوانی نداشت و همین موجب پیامدهایی حقوقی برای او شد.
گرچه این شرکت میتوانست با راهکارهایی همچون اتهامات واهی به شرکت حمل و نقل کشتیرانی و… برای دفاع از خود کاری کند ولی این راهکارها برای او فایدهای به همراه نداشت و تنها میتوانست کمی زمان برای او بخرد. در پایان به این نکته اشاره کنم که این پرونده هنوز پایان نپذیرفته و بسته نشده است. گرچه حکم پرداخت مبلغ مابهتفاوت بیست تن آهن وارد شده به کشور متبوع، با پنجاه تن خریداری شده، یعنی آن سی تن که توضیح داده شد، برای این شرکت در نظر گرفته شده است، ولی هنوز به مرحله اجرا درنیامده است.