هفته نامه

“ ناگفته های وکالت “

عیسی عرب زاده

وکیل و  عضو کمیسیون آموزش و پژوهش مرکز وکلای استان تهران

 

 

 

بدون شک کمتر کسی را می توان یافت که جمله معروف “حقوق خواندگان، نجیب زادگان هستند را نشنیده باشد.

این عبارت دلالت بر اهمیت و شکوه رشته حقوق دارد که گویا علم آموزی در آن مخصوص طبقه خاص از جامعه بوده است.

اکنون نیز رشته حقوق در میان احاد جامعه و قشر تحصیل کرده از محبوییت و جذابیت خاصی برخوردار است و به جدیت می توان ادعا نمود از پر طرفدار ترین رشته های دانشگاهی در مقاطع مختلف است.

دانش آموختگان حقوق پس از کسب مدرک پایان تحصیلات در مقطع کارشناسی انتخابات متعدد شغلی پیش رو دارند:

از جمله اشتغال بصورت کارمندی در نهاد های مرتبط و یا اداره های حقوقی شرکتها، بانکها و غیره ویا شرکت در آزمون های قضاوت وکالت و سردفتری اما معمولا غالب فارغ التحصیلان به سمت و سوی آزمون وکالت سوق داده می شوند و شور و شوق رسیدن به ظواهر این منصب، ایشان را بدون هرگونه حساب کتابی مجذوب خویش می نماید.

حال سوال است که آیا توانسته ایم واقعیت امر با آنچه در نهان حرفه پرمشقت و پر مسولیت وکالت وجود دارد را نمایان کنیم تا دانش آموختگان نسل جدید با دید بازدتر و تصمیم درست در این مسیر قدم بگذارند؟

تا چه میزان در جهت آگاه سازی نسل جدید نسبت به تعارضات موجود میان ظاهر شیک و دلچسب حرفه وکالت و وکیل با آنچه در واقع امر بر او می گذرد کوشش نموده ایم؟

آیا روشن است که وکیل امین جان و مال و عرض و ناموس مردم می شود و هر یک از این موارد ساعت ها وسالها قابلیت تامل و تفکر دارد.

آنچه مشخص است و میان مردم رایج گشته است وکالت “پول ساز است” و به همین جهت اکثر خانواده ها گاها حتی با توسل به قهر و غلبه فرزندان خود را به این سمت و سو هدایت می کنند!

 

اما پاسخ به این پرسش ها بسیار اهمیت دارد:

اگر وکیل پولی دریافت می کند، چه چیزی ارائه می کند؟

بنابر نظر نگارنده اولین خدمت وکیل تقدیم تسلی خاطر، آرامش و امنیت به موکل است.

وکیل باید محرم و مرهم موکل باشد، چرا که پوشیده نیست که تمام اشخاصی که به وکلا مراجعه می کنند به نحوی از انحاء با مشکلاتی عدیده مواجه گشته اند که این مسئله بیش از هر زمان دیگر در روح و روان ایشان ریشه دوانده و خلقیاتشان را خدشه دار نموده است، فلذا بر وکیل واجب است که تا حدودی بر مقدمات علم روانشناسی نیز مسلط باشد و  بتواند اندکی از تالمات روحی موکل بکاهد. آنچه مهم و ضروری است، ذکر این مهم بوده که حرفه شریف وکالت از دسته پر خطر ترین مشاغل است که کمتر به آن توجه و کمتر نسبت به آن آگاهی وجود دارد.

متاسفانه مرسوم است که در روند یک رسیدگی قضایی نهایتا قاضی حکم خواهد داد و سرنوشت پرونده به وکیل ارتباطی ندارد!

پس سوال این است که وکیل اجرت چه چیزی را دریافت می کند؟ اگر قرار بر این باشد که قضات معزز به تنهایی نسبت به صدور حکم بدون مساعدت وکلا اقدام نمایند چه نیازی اصلا به حضور و همفکری وکلا خواهد بود؟

این اندیشه به شدت محکوم به بطلان است و قطع به یقیین وکیل و قاضی دو بال فرشته ای  هستند که همسو با یکدیگر در آسمان عدالت به پرواز در می آیند تا بر قله حق بنشینند.

با این توصیف وکلا نقش غیر قابل انکاری در روند قضایی پرونده دارند و اظهارات و دفاعیات ایشان می تواند سرنوشت آن محکمه را رقم بزند و همین امر می تواند موجب سلب امنیت از ایشان نیز بشود.کما اینکه در سالهای اخیر به دفعات شاهد سوء قصد های مکرر و ایراد صدمات گوناگون جسمی و جانی و مالی نسبت همکاران بوده ایم. این موارد از دسته مسائلی است که کمتر به آن پرداخته می شود و معمولا اکثریت افراد از وکیل و حرفه وکالت انتظار مردی با کت جادویی را دارند که از او پول می ریزد!

 

اما آیا در واقع اینگونه است؟

متاسفانه در هیچ یک از واحد های درسی دانشگاه به دانشجو گفته نمی شود که رشته حقوق فارغ التحصیلی ندارد و مادام باید مطالعات پیوسته داشت تا با شرایط روز  همراه و از قوانین جدید مطلع بود. همچنین به نظر می رسد در ترسیم روزمرگی وکلای دادگستری اندکی تعلل کرده ایم

چرا که آنچه مشخص است وکالت محدود به زمان و مکان خاص نموده و وکیل تمام وقت در حالت آماده باش است.

تعطیلات برای وکلا معنایی ندارد و حتی گاها عذاب بزرگ محسوب می شود چرا که موجب فوت وقت و از دست رفتن فرصت ها می گردد.  ساعات شبانه روز فقط روی دیوار معنا دارند و وکیل در حصر آن نمی باشد.

 

در وکالت چیزی  تحت عنوان زندگی شخصی و خصوصی وجود ندارد!

وکیل با کوهی از غم و مشکلات باید مشکلات و مسائل موکل را به دوش بکشد و پیگیری نماید.

چرا که اولا اخلاقا و دوما قانونا مسول بر این امر می باشد.

شاید افراد عادی در لحظه مواجهه با مشکلات امکان استراحت و خلوت با خود را داشته باشند اما این نعمت از وکلای دادگستری سلب است و ایشان برای موکلین خود زندگی می کنند.

 

آنچه بیانش بسیار ضروری است

وکالت، تجارت و ماشین تولید سرمایه نیست، اینجا باید عاشق باشی باید دغدغه مند در جست و جوی عدالت باشی به بیان کامل تر  و به اصطلاح اگر جگر شیر نداری هرگز نباید به سفر عشق روی، چون هم فرصت های دیگر و پیش رو را می سوزانی و هم تباهی اش دامنگیر زندگی خود و حتی اشخاص مرتبط اعم از خانواده و موکلین خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *