اغلب با تکیه بر معانی عرفی هدیه و با نامگذاریهایی نظیر «پولِ شیرینی»، «پولِ چایی»، «تحفهی ناقابل» و نظایر آن، میزان اهمیت پذیرش هدیه در حوزه حکمرانی، نادیده گرفته میشود. در این نوشتار تلاش شده است تا ضمن نشاندادن تمایز بین رشوه و هدیه، مکانیسم اثرگذاری هدیه بر تصمیمها و اقدامهای کارگزاران دولتی تشریح گردد. در انتها به سیاست هدیه در نظام حکمرانی اشاره شده است
عدم دریافت هدیه، از نظر بازرس، نوعی بیاحترامیو عملی خارج از عرف تلقی میشود و این ناراحتی، اگرچه به طور مستقیم از سوی او ابراز نمیشود، اما به طور غیرمستقیم، در گزارش بازرسی انعکاس پیدا میکند
حامی عدالت: در عرف اجتماعی، اهدای هدیه، امری پسندیده به شمار میرود و در مناسبتهای مختلف با اهدافی نظیر ابراز محبت، عرض تبریک، قدردانی، جبرانِ خدمت، ادای احترام و کسب اعتبار اهداء میشود.اگرچه هر هدیهای، متناسب با زمینه و عرف اجتماعی، معنای خاصی دارد، اما از منظر جامعهشناختی هر نوع هدیهای،یک کنش مبتنی بر «مبادله» تلقی میشود. در این کنش، دریافت کنندهی هدیه، در موقعیت قدردانی و جبران لطف، قرار میگیرد و ممکن است -یا از او انتظار میرود که- در آینده، در پی جبرانِ -مستقیم یا غیرمستقیم- لطفِ ابرازشدهِ برآید یا قدردان آن باشد. اگرچه اهدای هدیه در حوزهی روابط خانوادگی، دوستانه و شخصی، امری پسندیده محسوب میشود، اما در حوزه حکمرانی، از مطلوبیت برخوردار نیست. از این رو کشورهای مختلف، قوانینی برای منع یا محدودیت پذیرش هدیه از سوی کارگزاران حکومتی وضع کردهاند. با این حال، اغلبِ کارگزاران، در طول دورهی خدمتشان، با پیشنهاد هدیه روبهرو میشوند و ممکن است با این تصور که این هدایا، کماهمیت و ناچیز هستند و تأثیری در عملکرد آنها ندارند، برخی از آنها را بپذیرند. برخی از این هدایا ممکن است ارزش مادی ناچیزی داشته باشند و صرفاً به نشانهی قدردانی و سپاسگزاری اهداء شوند، اما برخی ممکن است چشمگیر و با اهداف نابجا (یا نادرست) پیشنهاد شوند. در چنین مواقعی، ممکن است اهداءکننده یا پذیرنده، از چگونگی اثرگذاری هدیه و پیامدهای آن بیخبر باشند.
اغلب با تکیه بر معانی عرفی هدیه و با نامگذاریهایی نظیر «پولِ شیرینی»، «پولِ چایی»، «تحفهی ناقابل» و نظایر آن، میزان اهمیت پذیرش هدیه در حوزه حکمرانی، نادیده گرفته میشود. در این نوشتار تلاش شده است تا ضمن نشاندادن تمایز بین رشوه و هدیه، مکانیسم اثرگذاری هدیه بر تصمیمها و اقدامهای کارگزاران دولتی تشریح گردد. در انتها به سیاست هدیه در نظام حکمرانی اشاره شده است.
وجه تمایز بین پذیرش هدیه و رشوه
پیش از بحث دربارهی پذیرش هدیه و شیوههای اثرگذاری آن، بهتر است مرزهای آن با رشوه مشخص شوند؛ چرا که اغلب، این دو مفهوم یکسان تلقی میشوند. البته باید اذعان کرد که مرز بین هدیه و رشوه بسیار باریک است و در مواردی تعیین این مرز به سادگی میسر نیست. دشواری تفکیک بین رشوه و هدیه از شباهتهای ظاهری آنها و پیچیدگی تفاسیر ذهنی طرفین تعامل ناشی میشود. هم رشوه و هم هدیه به لحاظ ظاهری، اشکال مختلفی به خود میگیرند. هر کالا، خدمات، لطف و بخششی اعم از پول نقد، خوراکی، لوازم تزئینی، لباس، کتاب، بلیط تور سفر تفریحی، بلیط سینما و غیره، تحت شرایط خاصی، ممکن است شکلی از رشوه یا هدیه محسوب شوند. از منظر تفسیر ذهنی طرفین نیز، شناسایی رشوه آسان نیست. در اغلب موارد، رشوه تحت عنوان هدیه، رد و بدل میشود. ابهام مفهومیبین رشوه و هدیه، به دشواری وضع قوانین و مقررات و مدیریت موقعیتهای پیشنهاد/پذیرش هدیه منجر شده است. در یک تعریف کلی میتوان گفت در حوزه حکمرانی، رشوه هر نوع وجه، کالا یا خدماتی است که یک کارگزار دولتی در ازای تخطی از وظیفهی رسمیو قانونی دریافت میکند. بدیهی است که رشوه یکی از مصادیق فساد -سوءاستفاده از موقعیت رسمیو قانونی- است. اگرچه در ظاهر، شباهتهای بسیاری بین رشوه و هدیه وجود دارد، اما به لحاظ ماهوی، میتوان دو تفاوت عمده بین آنها قائل شد:
نخست، رشوه یک کنش دوجانبه و هدیه یک کنش یکجانبه است:رشوه با طرح «مستقیم» یا «غیرمستقیم» یک پیشنهادغیرقانونی یا غیراخلاقی (از سوی رشوهدهنده) یا تقاضای غیرقانونی یا غیراخلاقی (از سوی رشوهگیرنده) همراه است و در صورت پذیرش پیشنهاد/تقاضا، بین رشوهدهنده و رشوهگیرنده، یک تفاهم صریح یا ضمنی دوسویه برقرار میشود. برای نیل به این تفاهم یا توافق، ممکن است طرفین وارد چانهزنی نیز شوند. بنابراین، از این منظر، رشوه یک تفاهم یا توافق دوجانبه است به گونهای که هر دو سوی تعامل، دخالت مستقیم و آشکار دارند و به لحاظ تفسیر ذهنی، برداشت یکسانی از معنای رشوه دارند. در مقابل، هدیه یک تعامل یک سویه است که از سوی اهداءکننده به فرد مذکور پیشنهاد یا اهداء میشود. بدیهی است در صورتیکه دریافتکننده، نقشی در این تعامل داشته باشد (به عنوان مثال تقاضایی را مطرح کند)، این عمل مصداق رشوه و حتی در برخی مواقع اخاذی به شمار میرود.
دوم، رشوه مصداق فساد و هدیه مصداق تعارض منافع است: با دریافت رشوه، دریافتکننده، به صراحت یا به طور ضمنی، متعهد میشود که در قبال آن، برخلاف وظیفهی رسمی، قانونی و اخلاقی خود، تقاضا یا درخواستِ پرداختکننده را برآورده سازد. لذا، دریافت رشوه، یکی از مصادیق مهم فساد محسوب میشود. در حالی که در پذیرش هدیه، پذیرنده، تعهدی در قبال تقاضای اهداءکننده ندارد و ممکن است علیرغم دریافت هدیه، به درستی، به وظیفهی رسمی، قانونی و اخلاقی خود عمل کند. بنابراین، با پذیرش هدیه، پذیرنده، الزاماً مرتکب فساد نمیشود، بلکه، صرفاً در موقعیت ارتکاب به فساد یا همان «تعارض منافع» قرار میگیرد. این تعارض در دوراهی عمل به وظیفهی رسمی، قانونی و اخلاقی یا جانبداری و ادای دِین به اهداءکنندهی هدیه، پدید میآید. در ادامه، تمایز دوم با تفصیل بیشتری شرح داده شده است.
= هدیه: یکی از اشکال تعارض منافع
تمایز دوم بین هدیه و رشوه ناظر بر این است که هدیه یکی از اشکال تعارض منافع محسوب میشود. منظور از تعارض منافع موقعیتی است که در آن یک موجودیت (فرد، گروه یا سازمان) در دوراهی انتخاب بین نفع بهجا یا اولیه و نفع نابهجا یا ثانویه قرار میگیرد. منظور از نفع بهجا یا اولیه، نفعی است که در یک موقعیت خاص از موجودیت انتظار میرود به دنبال تحقق آن باشد. در آن موقعیت خاص، سایر منافع در زمرهی منافع نابهجا یا ثانویه قرار میگیرند. به عنوان مثال، از یک مقام دولتی که در موقعیت استخدام یک فرد برای یک سازمان دولتی قرار دارد، انتظار میرود به دنبال تحقق منافع بهجا یا اولیه (اعم از شایستهسالاری، انتخاب نیروی متخصص و توانمند و تبعیت از قوانین و منافع سازمان) باشد. در این موقعیت، منافع خانوادگی، حزبی، مادی و سیاسی، منافع نابهجا یا ثانویه محسوب میشوند. بدیهی است که قرارگیری در موقعیت تعارض منافع به معنای انتخاب نفع نابهجا نیست، بلکه به معنای فراهمشدن امکان، احتمال یا زمینهی انتخاب نفع نابهجا (یعنی انجام عمل یا اتخاذ تصمیم نابهجا از جمله ارتکاب به فساد) است.
با در نظر گرفتن تعریف فوق، با پذیرش هدیه، دریافتکننده در موقعیت تعارض منافع قرار میگیرد؛ چرا که ماهیت مبادلهای هدیه باعث میشود که دریافتکننده، آگاهانه یا ناآگاهانه، در موقعیت قدردانی و جبران خدمت یا لطفِ اهداءکننده، قرار گیرد. البته قرارگیری در این موقعیت به معنای انجام عمل نادرست نیست، بلکه به معنای فراهمشدن امکان، احتمال یا زمینهی انجام عمل نابهجا است. از این رو، دریافت هدیه، ممکن است زمینه را برای ارتکاب به فساد یا انجام هر نوع عمل نابهجای دیگر، فراهم کند. همچنین ممکن است تحت شرایط خاصی، هدیه تبدیل به رشوه شود. سه شرط برای تبدیل هدیه به رشوه میتوان در نظر گرفت:
> اگر درخواست هدیه از سوی کارگزار حکومتی باشد.
> اگر دریافت هدیه توأم با تعهد کارگزار حکومتی به انجام یک عمل غیرقانونی باشد ولو این تعهد هرگز عملی نشود.
> اگر دریافت هدیه منجر به انجام عمل نابهجا (سوءاستفاده از موقعیت رسمی) شود.
از شرط اول چنین برمیآید که اگر تقاضای هدیه از سوی کارگزار طرح شود، هدیه تبدیل به رشوه میشود و ممکن است متضمن تعهد یا توافق بر سر انجام عمل نابهجا شود (شرط دوم). اما علاوه بر این، شرط سوم بازگوکنندهی مکانیسم پیچیدهتری است. ممکن است کارگزار هیچ تقاضایی برای دریافت هدیه نکند، اما آگاهانه یا ناآگاهانه، هدیه به واسطهی مکانیسم پیچیدهی اثرگذاری غیرمستقیم، او را به سمت انجام عمل نابهجا سوق دهد. در ادامه این مکانیسم شرح داده شده است.
مکانیسم اثرگذاری هدیه
شرط سوم بازگوکنندهی این واقعیت است که در مواردی ممکن است هدیه بدون طرح تقاضا یا درخواست از سوی کارگزار حکومتی و بدون هیچگونه تعهد یا توافق ضمنی یا صریح، به کارگزار حکومتی اهداء شود. با اینحال همچنان ممکن است موقعیت تعارض منافع پدید آید و این موقعیت منجر به انجام عمل نابهجا از جمله ارتکاب به فساد شود. این مسئله در مکانیسم اثرگذاری هدیه مستتر است. اگرچه عموماً تکلیف و انتظار متناظر با هدیه، آشکارا بیان نمیشود، اما به طور ضمنی در مفهوم هدیه مستتر است. با دریافت هدیه، دریافتکننده در موقعیت جبران لطف یا خدمت قرار میگیرد. این موقعیت ممکن است منجر به سوءاستفاده از موقعیت شود. قرارگیری در موقعیت جبران لطف، موجب فعال شدن مکانیسم «اثرگذاری غیرمستقیم» هدیه میشود. هدیه، اغلب، نه به طور مستقیم، بلکه به طور غیرمستقیم و حتی در برخی موارد، غیرآگاهانه، بر پذیرنده اثر میگذارد.
برای فهم چگونگی اثرگذاری غیرمستقیم هدیه، به یک مثال توجه کنید.جوان تحصیل کردهای را در نظر بگیرید که با انگیزه و شوق فراوان، به عنوان بازرس در یکی از سازمانهای دولتی استخدام شده است. در اولین مأموریت کاری، رئیس اداره از او میخواهد تا جهت بازدید به کارخانه «الف» مراجعه کند. بازرس جوان، مطابق دستور مافوق، به آن کارخانه، مراجعه میکند. مدیر کارخانه، پذیرایی مفصلی از بازرس میکند و پس از اتمام بازرسی، یک بسته از تولیدات کارخانه را به او هدیه میدهد. بازرس با قطعیت تمام از پذیرش هدیه امتناع میکند، اما با اصرار زیاد رئیس کارخانه مواجه میشود و با این استدلال که این بسته صرفاً «هدیهای ناقابل» از طرف کارخانه «الف» به او است، هدیه را میپذیرد. علیرغم دریافت هدیه، بازرس، گزارش دقیق و منصفانهای از بازرسی خود تهیه و آن را به مقامات مافوق ارائه میدهد. به نظر میرسد، دریافت هدیه، در گزارش بازرس تأثیری نگذاشته است. مدتی بعد، بازرس جوان به کارخانه «ب» مراجعه میکند. در این کارخانه نیز پس از اتمام بازرسی، هدیهای به او اهداء میشود. بازرس، با ابراز مخالفت کمتری، هدیه را میپذیرد. در بازرسی از کارخانه«ج»، و «د»، روال قبلی تکرار میشود و این بار، بازرس مخالفتی با دریافت هدیه نمیکند. دریافت این هدیه، اگرچه بازرس را تحت تأثیر قرار میدهد، اما در گزارشهای او، این تأثیرپذیری، انعکاس پیدا نمیکند. زمانی که بازرس به کارخانه «ه» مراجعه میکند. پس از اتمام بازرسی هیچ هدیهای از سوی کارخانه به او اهداء نمیشود. عدم دریافت هدیه، از نظر بازرس، نوعی بیاحترامیو عملی خارج از عرف تلقی میشود و این ناراحتی، اگرچه به طور مستقیم از سوی او ابراز نمیشود، اما به طور غیرمستقیم، در گزارش بازرسی انعکاس پیدا میکند. ممکن است بازرس نسبت به اثرگذاری هدیه بیاطلاع باشد و نگارش جانبدارانهی گزارش غیرتعمدی باشد، اما به هر حال هدیه اثرگذار بوده است.
فهم مکانیسم اثرگذاری هدیه، مستلزم توجه به پیچیدگیهای آن است. با در نظر گرفتن مؤلفههای زمان، جایگاه، احتمال مراجعه در آینده، ارزش مادی و امکان شفافسازی هدیه، میتوان هر هدیهای را از منظر درجهی تعارض منافع و شدت ریسک بروز فساد (یا عمل نابهجا) درجهبندی کرد:
> زمان اهدای هدیه: آیا هدیه قبل از انجام کار یا اتخاذ تصمیم یا پس از اتمام کار و اتخاذ تصمیم، به کارگزار حکومتی اهداء شده است. در حالت اول، کارمند یا مقام دولتی زمانی که در موقعیت تصمیمگیری (اعم از اعطای مجوز، بازرسی و نظارت، ارزیابی، اعطای وام و غیره) در مورد فرد یا سازمانی قرار دارد، از آن فرد یا سازمان، هدیهای دریافت میکند. در حالت دوم، کارمند یا مقام دولتی زمانی هدیه را از یک فرد یا سازمان دریافت میکند که فرایند تصمیمگیری مرتبط با منافع آن فرد یا سازمان به اتمام رسیده است. به طور مثال، رئیس شعبه یک بانک، پس از طی مراحل اعطای وام به یک شرکت خصوصی و وصول مبلغ وام، هدیهای از نماینده این شرکت دریافت میکند.
> جایگاه مقام دولتی: هر چه جایگاه مقام دولتی بالاتر باشد، شدت تعارض منافع و ریسک وقوع فساد، بیشتر است. بدیهی است که در یک سازمان دولتی،شدت تعارض منافع و ریسک وقوع فساد ناشی از هدیهایکه یک کارمند میانیدریافت میکند، در مقایسه با هدیهای که به مدیر آن سازمان اهداء میشود، کمتر است.
> احتمال مراجعه در آینده: در برخی موارد، در زمان دریافت هدیه، پذیرنده، در موقعیت تصمیمگیری دربارهی فرد یا سازمان اهداءکننده هدیه قرار ندارد (تصمیم قبلاً اتخاذ شده یا اساساً مقام مذکور در موقعیت تصمیمگیری نبوده است) اما این احتمال وجود دارد که در آینده، در چنین موقعیتی قرار بگیرد. در چنین وضعیتی، زمینه برای تاثیرگذاری هدیه بر تصمیمات آتی مقام دولتی، فراهم میشود. بنابراین، هر چه احتمال تعامل آتی بین اهداءکننده و دریافتکننده بیشتر باشد، شدت تعارض منافع بیشتر و ریسک ناشی از آن شدیدتر خواهد بود.
> ارزش مادی هدیه: بدیهی است که میزان اثرگذاری یک خودنویس ۱۰۰ هزار تومانی با یک ساعت طلا، یکسان نیست. اگرچه هر دو،
هدیه محسوب میشوند، اما شدت تعارض منافع و ریسک بروز فساد در هر کدام، متفاوت است. بنابراین هر چه ارزش مادی هدیه، بیشتر باشد، شدت تعارض منافع و ریسک ناشی از آن بیشتر خواهد بود. / وحید کشافی نیا