برخی در عصر ما افزایش بیرویه جرایم و ناکارآمد بودن شیوه اعمال کیفر در مبارزه علیه جرم، گرایش روزافزون به استفاده از نتایج تحقیقات جرمشناسی و یافتههای آن در پیشگیری از جرم را در سیاستگذاری جنایی در همه سطوح از سوی دولتها غیرقابل اجتناب کرده است. به طوری که امروزه توجه دولتها، به امر پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین براساس یافتههای جرمشناسی از اقدامات بسیار مهمّی است که از سال ۱۹۵۰ میلادی در اغلب کشورهای جهان پذیرفته شده است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز، قانونگذار در بند پنجم از اصل ۱۵۶ این قانون، اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین را یکی از وظایف عمدهی قوه قضائیه قرار داده است.
فرآیند وقوع جرم در جوامع
تاریخ، پیوندی ناگسستنی با جرم داشته و خواهد داشت. پیوندی که گره آن را آدمیان میزنند. به عبارتی تا جامعه هست، جرم نیز هست، به طوری که دورکیم معتقد است که «جرم بخشی بهنجار از جامعه بوده و جزء مکمل آن است.به عبارتی او رخداد میزان معینی از جرایم را امری عادی و حتی از اسباب سلامت جامعه میپندارد و احتمالاً به همین سبب است که برخی از جرمشناسان، جایگاهی برای مقوله پیشگیری قائل نبوده و بر این باورند که باید سخن از کاهش نرخ جرم به میان آورد، چرا که آرمان نابودی جرم، در عمل تاکنون میسّر نشده و نخواهد شد و لذا طرفداران این طرز تفکر، با اعتقاد به عدم امکان محو کلی جرایم، خواستار تقلیل نرخ آن در سطحی قابل تحمّل برای جامعه هستند.
گذر از اندیشه مجرمانه
گـذار از اندیشه به عمل عـبارت اسـت از فرایند ذهنی که به مـوجب آن شخص در اثر پیشینه فکری و اعمال اتفاقی پیرامون خویش، اندیشه مجرمانه به خاطرش خـطور میکند شاخص و خصیصهگذار بـه اعـمال مـجرمانه، از یک سو تـجدید خـاطره و برداشت جدید از یک وضـعیت یـا واقعه تعارض آمیز است و از سوی دیگر، ناشی از واکنش هیجانی شدیدی است که جمود فـکری و پسـروی ایجاد میکند.
وضعیتهای پیش جنایی یا ماقبل جنایی
وضعیتهای پیش جنایی یا ماقبل جنایی، مجموعه اوضاع و احـوال پیـش از تحقق بزه به شمار میآید که سبب وقوع پدیده جنایی شده و برای شخص مرتکب، ملموس و محسوس است. این نهاد شامل دو عنصر بنیادین است: نخست، واقعه یا یک رشته از وقـایع کـه منجر به پیدایی و پدیداری نقشه جنایی در ذهن مرتکب میگردد و دوم، اوضاع و احوالی که ارتکاب بزه را به همراه آورده است.
کنترل جرم و پیشگیری در نظام عدالت کیفری
بشر خلاّق و اندیشمند، متعاقب تـولدش در دهکده جهانی، مسیر فردگرایی را به سرعت پیمود و به فضایی پا نهاد که تداوم حـیات اجتماعی و جمعیاش، جز در کـنار سـایر همنوعان امری محال مینمود. از این رو جامعه و وصف اجتماعی بودن بشر، بر اندیشه فردیت تفوّق یافت و با جرح و تعدیلهایی این چنین، تاکنون بر رأس هرم اندیشهها و دنیای عملی بشر حاکم مانده است. تولد جـوامع و تحولات آنها به صورت جوامع مکانیکی و ارگانیکی منجر شد که تضاد هنجارها و ارزشها با عنایت به خصیصه کنجکاوی و تنوع اندیشی آدمی به وجوداید و در راستای ادامه روند حیاتی این جوامع، مـسئله «نـظم» قسمت قابل ملاحظهای از تأملات بشر را به خود معطوف دارد. در راستای تحقق این امر؛ یعنی ماندگاری جوامع و پایداری نظم، دولتها به جرگه بازیگران فعال و متولیان نامنفعل افزوده شدند و آرام آرام، نظام عدالت کیفری… در چـهره امـروزی- به مثابه ضمانت اجرای عدم تخلف از این هنجارها و ارزشها که شالودههای ایفای نظم جامعهاند به ظهور رسید
در اوایل تولد این سیستم، رویکرد غالب در امر حفظ نظم اجتماعی به صـورت «کـیفری» و آن هم کیفرهایی با صفت «رنج آوری» و «سزادهی» متبلور شد و این امر حدود دو هزار سال به طول انجامید. با پیشرفت بشر در پهنه علوم، فنآوری و فنآفرینی، نظامهای عدالت کیفری نیز تحت تـأثیر آنـها، مـتحول شدند و با تزاید شناخت بـشر از خـود، رویـکرد حاکم بر این سیستمها نیز تا حدودی رنگ باخته و تعدیل گردید. یکی از برایندهای مثبت این فرایند تحول و پیشرفت بشری در عرصه حـقوق کـیفری کـه ماحصل شناخت بیشتر از شخصیت انسان و آثار وراثتی و مـحیطی بـر حیات اوست، کاربست «ضمانت اجراهای دیگر» غیر از کیفر محض بوده که بر وفق وضعیت اتفاقی و شخصیت ارتکابی در عرض کـیفر رنـجآور و سـزاده، گزینهای دیگر که سازگار با مرتکب بوده از سوی مجریان قـانون (قضات) اتخاذ میگردد.
با گذشت زمان، از یک سو تجربیات حاصل از به کارگیری این گزینههای کیفری و از سوی دیگر، مـطالعات و تـحقیقات در قـلمرو کیفر، موجب شد تدابیری اندیشیده شود که از ارتکاب موارد ناقص هـنجارهای کـیفری جلوگیری به عمل آید. پیامد نخستین این تأمّل و تعقل که مبتنی بر مطالعات نظری و عملی بـود، بـشر را بـه سمت اتخاذ تدابیر بایستهای سوق داد که فراتر از فعالیتهای نظام عدالت کیفری بـاشد، چـنانچه قـبل از اینکه هر گونه تخلفی از هنجارهای مقرر کیفری صورت گیرد، این اقدامات چنان کارا و پویـا بـاشد کـه حتی مجالی برای اندیشه ارتکاب آنها در اذهان تابعان حقوق کیفری نباشد؛ یعنی با خـنثی کـردن مرحله و روند اندیشه به عمل مجرمانه،فرایند ارتکاب بزه نه تنها به فـرجام نـینجامد کـه مرحله آغازین آن هم پدیدار نگردد.
از این رو، در نظام عدالت کیفری به موازات کیفر سزاده کـه پاسـخی واکنشی به نقص هنجار کیفری است، تدابیری در جهت پیشگیری از ارتکاب هر گونه نـقص هـنجار کـیفری که پاسخی کنشی به احتمال نقص آنهاست، اتخاذ و تا حدودی جامعیت پاسخهای مناسب و متناسب بـا ارتـکاب یا احتمال ارتکاب این هنجارها را به همراه داشته است. بدین سان، بـه مـثابه کـیفرهای سنتی، پیشگیری نیز در نظامهای عدالت کیفری، یکی از بازوهای وزین کنترل جرم و کاهش این پدیده گـردیده کـه وجـود و ضرورت وجود آنها در کنار پاسخهای واکنشی در جهت کاهش جرم امری گریزناپذیر و غـیر قـابل انکار است.
پیشگیری و ابعاد آن
هر یک از نظریهها یا مکاتب غالب در جرمشناسی، ضمن تبیین جرم و علل ارتکاب آن، بلافاصله راهکارهای مبارزه یا پیشگیری از آن را نیز به طور ضمنی یا به طور صریح، در فصل مجزایی مطرح میکنند. به دیگر سخن، هر نظریه جرمشناسی دست کم دو رو دارد، یک روی آن تبیین جرم و روی دیگر آن چگونگی کنترل، پیشگیری و به طور کلی مبارزه با آن است. راهکارهای پیشگیری ازجرم به عبارتی به دو شکل عمده تقسیم میشوند: پیشگیری ناشی از جرم انگاری، کیفرگذاری، محاکمات کیفری و اجرای محکومیتهای کیفری که به آن پیشگیری کیفری از نوع عام (بازدارندگی) و خاص (پیشگیری از تکرارجرم) اطلاق میکنند. گونه دوم پیشگیری که ناشی از دستاوردهای جرمشناسی میباشد، خارج از نظام کیفری اعمال میشود. بنابراین شیوه قهرآمیز نمی باشد. بیشک، هر یک از روشهای پیشگیری از جرم، در مرحله اجرا با محدودیتهای عملی، حقوقی و مادی روبرو میشوند و تأثیر و کاراییشان تحتالشعاع قرار میگیرد.
تعریف پیشگیری از جرم
پیشگیری از جرم یکی از مفاهیم کلیدی در ادبیات علوم جنایی است که جایگاه مهمّی در سیاست جنایی دارد. پیشگیری به معنای جلوگیری کردن، مانع شدن، جلو بستن و اقدامات احتیاطی برای جلوگیری از رخدادهای بدو ناخواسته است. در واژهشناسی به معنای جلوگیری و دفع آمده است.برخی جرمشناسان گفتهاند، امروزه بیشتر به معنای پیشدستی کردن، آگاه کردن و هشدار دادن به کار میرود.گسن، جرمشناس فرانسوی برای تشخیص اقدامات پیشگیرانه، چهارمعیار را در نظر گرفته است. به نظر وی:
۱ـ اقدامی پیشگیرنده تلقی میشود که هدف اصلی آن اقدام مؤثر علیه عوامل یا فرآیندهایی است که در بروز بزهکاری و انحراف، نقش تعیین کننده دارند.
۲ـ اقدامهای پیشگیرانه، جمعی هستند، یعنی مخاطب آنها کل جامعه یا بخش و گروه معینی از آن است.
۳ـ اقداماتی پیشگیرنده تلقی میشوند که قهرآمیز و سرکوبگر نباشند.
۴ـ اقدامات یا تدابیری پیشگیرانه خوانده میشوند که قبل از ارتکاب اعمال بزهکارانه یا کژروانه و نه بعد از آن اعمال شوند.در جرمشناسی، پیشگیری عبارت است از به جلوی تبهکاری رفتن با استفاده از فنون گوناگون و مداخله به منظور ممانعت از وقوع بزهکاری. از نظر علمی میتوان گفت: منظور از پیشگیری، هر فعالیت سیاست جنایی است که غرض انحصاری یا غیر کلی آن تحدید حدود امکان پیشامد مجموعه اعمال جنایی ازراه غیرممکنالوقوع ساختن یا سخت و دشوار کردنِ احتمال وقوع آنهاست. بدون اینکه به تهدید به کیفر یا اجرای آن متوسّل شوند.
اصطلاح پیشگیری از جرم از دو واژه پیشگیری و جرم تشکیل شده است.جرم تعریف شناخته شده و معروفی دارد که بر هـر فـعل یـا ترک فعلی که قانون برای آن مجازات یااقدامات تأمینی،تنبیهی و تربیتی در نظر گرفته بـاشد اطـلاق میشود.از این رو جرم دانستن یک عمل مشروط به آن است که از سوی قانونگذار جرم شناخته شده بـاشد و در نـتیجه اگرعملی هنجارهای جامعهای را نقض کند ولی در قانون برای آن مجازات تعیین نشده باشد،جرم شـناخته نـمیشود؛ولی از دیدگاه جرمشناسی و پیشگیری از جرم معنای گستردهایی ازجـرم اراده مـیشود کـه هرنوع رفتار مخالف با هنجارهای شناخته شـده یـک جامعه را-صرفنظر از آن که در قانون،برای آن مجازات در نظر گرفته شده باشد و یا مجازاتی در نظر گـرفته نشده بـاشد-دربر میگیرد.پیشگیری از وقوع جرم مستلزم شـناخت خـود جرم است و اولیـن وظـیفه بـاید انجام تجزیه و تحلیل نظاممند جرم بـاشد،چرا کـه جرم میتواندراهکارهای مهمی برای پیشگیری از وقوع آن در آینده باشد.پیشگیری در معنای اول آن مورد استفاده واقـع مـیشود،یعنی کاربرد فنون مختلف به منظور جـلوگیری از وقوع بزهکاری.هدف اصلی بـه اسـتقبال جرم رفتن و جلوگیری از جرم اسـت،اما از نـظرعملی،پیشگیری یک مفهوم منطقی-تجربی است که همزمان با تأملات عقلانی و مشاهدات تجربی ناشی میشود./ آذرموری