هفته نامه

کودکان در بند به واسطه ارتکاب جرم مادران

آرام سلیمی منش

کارشناس ارشد حقوق جزا و جرم شناسی

کارآموز وکالت

از مهم ترین سیاست های جوامع مختلف تقویت و حفظ نهاد خانواده در جهت رشد و بالندگی اعضای آن بالاخص کودکان به عنوان سازندگان آینده آن جامعه می باشد و همین کودکان جز سرمایه های هر جامعه ایی محسوب می شوند که البته از آسیب پذیرترین اقشار هر جامعه ایی هستند.

با این حال بعضی از اعضای خانواده با آسیب هایی درگیر می شوند که از مهم ترین رویدادهای مدنظر وقوع جرم در خانواده می باشد که حاوی تاثیراتی بر سایر اعضای خانواده می باشد از جمله مواردی که میتوان بدان اشاره داشت ارتکاب جرم توسط مادر می باشد که این امر دارای اثرات منفی برای سایر اعضا خانواده بالاخص کودکان می باشد که امروزه از مهمترین چالش های زندانی شدن زنان، مادرانی هستند که دارای کودک نوزاد یا خردسال میباشندو جدایی آنان از فرزندانشان به دلیل حبس دارای تاثیرات منحصری خواهد بود و بودن آنان کنار مادر در زندان نیز دارای اثرات منفی خواهد بود با این حال این کودکان بدون اینکه مرتکب عمل خلاف قانونی شده باشند مجبورند در کنار مادران بزهکار خود روزگار خویش را در زندان سپری کنند و ناخواسته وارد محیط زندان شوند که در ادامه به شرایط و آسیب هایی که متوجه این دسته از کودکان است مختصرا خواهیم پرداخت.

زندان زنان

پدیده مجرمانه را می توان معضلی اجتماعی نام برد که معمولا در تمامی جوامع وجود دارد و ریشه کن کردن آن امری بعید بنظر می رسد بدین سان واکنش هایی که جامعه در قبال این پدیده در نظر میگیرد مجازات یا کیفر نامیده می شود که زندان جز کیفرهای باسابقه در این حوزه می باشد

ارتکاب جرم در هر جامعه اجتناب ناپذیر بوده که بروز آن توسط زنان نیز امری محال نبوده و آنان نیز مرتکب انواع جرایم میشوند که گاها به کیفر حبس محکوم میشوند اما نکته قابل تامل در حوزه زنان زندانی این است که با اینکه زنان درصد کمی از جمعیت کیفری را به خود اختصاص میدهند و امکان اینکه برخی از زنان بزهکار، مادر هم باشند  اما امکانات درخور توجهی برای زندان زنان و مادران زندانی وجود ندارد و معمولا زندان بانوان دارای فضای فیزیکی کمتری نسبت به سایر زندان ها می باشد و امکاناتی را که میتوان در زندان مردان یافت به ندرت در زندان بانوان دیده می شود با این تفاسیر جای سوال دارد که چرا بودجه مناسب در جهت تامین نیازهای این دسته از مجرمین مورد توجه قرار نمی گیرد.

بهر روی مادرانی هستند که به دلایل خاص محکوم به حبس شده واز منظر حقوقی حفاظت و نگهداری از کودکان یا به اصطلاح حضانت از کودکان در وهله اول تا سن ۷ سالگی با مادر می باشد و معمولا بعد از آن برعهده پدر خانواده است حال اگر این دو دچار شرایطی باشند که مناسب برای نگهداری فرزند نباشند ناچارا نگهداری کودک را به بستگان درجه یک و در صورت فقدان آنان نیز به سازمان های حمایتی از جمله بهزیستی سپرده می شود اما مسئله مهم نگهداری کودکانی است که در محیط زندان و همراه مادر خود هستند و این کودکان جز آسیب پذیرترین اقشار جامعه محسوب شده و دور از انتظار نیست که حضور در زندان به دلیل کمبود های امکانات رفاهی و غیره اثرات منفی بر زندگی عاطفی، روانشناختی،جسمانی آنها داشته باشد.

پیامدهای زندان برای کودکان دربند

کودکانی که به واسطه ارتکاب جرم مادرانشان ناگزیر باید فضای زندان را تحمل کنند دچار آسیب ها و مشکلاتی خواهند شد که مختصرا به آنها اشاره می شود:

زندان به عنوان مجازات آسیب زا دارای محیطی نامطلوب برای کودک محسوب می شود وکودکانی که در این فضا متولد میشوند یا به هر دلیلی مدتی را باید با مادر در این فضا سپری کنند احتمال گرایش این کودکان به بزهکاری غیرقابل باور نیست و این کودکان بیش از سایر همسالان خود در معرض گرایش به این پدیده و یادگیری رفتارهای نامناسب و پرخطر می باشند.

به دلیل فضای حاکم بر زندان و فقر فرهنگی حاکم بر آن احتمال بروز درگیری های لفظی یا فیزیکی بین زندانیان امر بعیدی نبوده و این کودکان دچار اضطراب و استرس و مشکلات حاصل از این مسائل خواهند بود.

طبق پژوهش های بعمل آمده در اینخصوص عنوان شده است که

محیط نگهداری کودکان غالبا در محل نگهداری زنان بزهکار است که بعضا این بانوان دارای شرایط متعارف اخلاقی نبوده و دور از انتظار نیست که کودکان تحت تاثیر فضای آن قرار بگیرند.

امکانات تفریحی کودکان به دلیل محدودیت هایی که برای زندانیان وجود دارد غالبا دارای شرایط مساعدی نیست و این کودکان از ساده ترین امکانات برای تفریح و بازی محروم میباشند.

نوع و کیفیت غذای این کودکان مشابه غذای مادران و زنان زندانی است

طبق پژوهش های بعمل آمده در این حوزه مادران زندانی وضعیت مناسب روحی نداشته و بعضا مصرف مواد مخدر یا بیماری های خاص در بین گروهی از آنان وجود دارد و همین امر شرایط نامساعدی را برای این کودکان معصوم بوجود خواهد آورد

در مجموع کودکانی که در این شرایط نامطلوب قرار می گیرند می توانند متحمل آسیب های فراوانی گردند.

فرایند جامعه پذیری و برچسب زنی کودکان در بند

در ابتدا لازم است مختصرا درباره چیستی جامعه پذیری توضیحاتی بیان گردد و بعد به روند آن در خصوص کودکان در بند بپردازیم:

جامعه پذیری نوعی فرآیند کنش متقابل اجتماعی است که در خلال آن ،فرد هنجارها،ارزشها و دیگر عناصر اجتماعی و فرهنگی موجود در گروه یا محیط اجتماعی پیرامون خود را فرا گرفته،و آنرا با شخصیت خود واحد می سازد.

یا به بیانی دیگر جامعه پذیری یعنی، یک فرد متعارف در خلال آن،شخصیت اجتماعی خود را بدست می آورد و شیوه زندگی خود را می آموزد که در روند جامعه پذیری ارکانی وجود دارد که سه مولفه اجتماعی،فرهنگی و روانی  مهم تر بوده واثرگذاری آنها با یکدیگر نقشی اساسی دارند که اگر به نحو مطلوبی شکل بگیرند میتوانند به جامعه پذیری بهنجار( فرایندی است که حداقل اطلاعات لازم را برای به سر بردن در جامعه ای خاص، برای هر فرد فراهم میکند)منجر گردد.

با این حال اندیشمندان مختلف در حوزه های اجتماعی بر این مهم تاکید دارند که، جامعه پذیری، نقطه اتصال ضروری بین فرد و جامعه است و اگر این فرآیند به شکل صحیح صورت نگیرد شاهد رفتارهای نامطلوب و ناهماهنگ با هنجارهای اجتماعی خواهیم بود.

بدین سان طبق آنچه فوقا اشاره گردید تحقیقات و پژوهش های بعمل آمده در حوزه های مختلف اجتماعی حاکی از این امر است که شرایط و محیط زندگی و همچنین افرادی که در روند شکل پذیری افراد حضور دارند در آینده آنان بسیار تاثیر گذار است و همچنین یافته ها حاکی از آن است که سه ساله اول زندگی جز برهه های حساس و البته تاثیرگذار هر فردی می باشد که نظریه های مختلفی برای بیان این مشکلات بوجود آمده اند که  مهمترین آنها نظریه یادگیری اجتماعی است که بیان می دارد رفتارهای انحرافی آموختنی است و در فرآیند رابطه با افراد دیگر بخصوص در گروه کوچک آموخته می شود و این کودکان در یک سیکل آسیب زا فرایند جامعه پذیری خود را طی میکنند که دور از انتظار نیست دچار آسیب های فراوانی گردند

از سوی دیگر با مسئله برچسب به این کودکان مواجه هستیم کودکانی که در زندان متولد می شوند و یا در زندان زندگی می کنند با برچسب های مختلفی در جامعه روبرو شوند و این امر می تواند اثراتی را برای آنان داشته باشد به نحوی که امکان اینکه برچسب جامعه را بر خود بپذیرد و رفتارهایی مناسب با آن انجام دهد دور از انتظار نبوده و حتی می تواند منجر به قانون شکنی و یا رفتارهای ناهنجار در آینده نیز گردد.

این کودکان با توجه به جرمی که مادرانشان مرتکب شده اند برچسب های مختلفی به آنان داده میشود بطور مثال مادری که دچار اعمال منافی عفت شده با مادری که مرتکب جرایم اقتصادی شده بسیار متفاوت است در حالی که این کودکان هیچ تقصیری در ارتکاب جرم مادر نداشته اما با واکنش جامعه روبرو می شوند بطوریکه برچسب زنی می تواند باعث پیدایش شخصیتی نابهنجار  گردد به نحوی که فردی که مورد برچسب قرار میگیرد حتی دارای شرایط برچسب زده شده به وی نباشد و حتی منحرف نیز نباشد ولی با انتساب برچسب انحراف از طرف جامعه به سمت وسوی رفتار های نابهنجار و ضداجتماعی سوق داده شود بدین‌جهت این کودکان باید مورد توجه جامعه قرار گیرند و به دلیل اینکه در یک روند آسیب زا آماده ورود به جامعه می گردد پس نیازمند حمایت و البته توجه خاصی می باشد.

پیشنهاداتی در جهت بهبود وضعیت کودکان در بند

کودکانی که در زندان متولد می شوند و چند سال ابتدایی زندگی خود را در آنجا می گذراندند جدای از محکومیت و شرایط قانونی حاکم بر وضعیت مادرانشان دارای حقوقی می باشند.

طبق کنوانسیون حقوق کودک که ایران نیز بدان پیوسته است مادران و فرزندان زندانی دارای حقوقی می باشند پس لازم است قوانین داخلی در وهله اول درصدد تامین نیازهای اولیه آنها یعنی تامین پوشاک،غذای مناسب کودکان،تامین بهداشت جسمی و روحی این کودکان تدوین گردد.

از سوی دیگر ظرفیت های حقوقی مانند مجازات های جایگزین حبس در موارد معینه قانونی برای مادران در بند دارای فرزند خردسال استفاده گردد و اگر بهر دلیلی امکان این مهم نبود در صورت حبس مادران واحدهای مستقل و جداگانه ایی از سایر زندانیان در محیط زندان برای مادران بزهکار تدارک دیده شود به طوری که  زندان باید برای این کودکان متناسب و شبیه به فضای خارج از زندان باشد.

از مهم ترین موارد دیگر در این حوزه میتوان به وجود مهدکودک در زندان اشاره داشت که تاسیس آن می تواند از آسیب های عاطفی و تربیتی و روانی کودکان بکاهد البته آن هم در شرایطی که  افراد شاغل در این مهدکودک ها دارای مهارت های خاصی بوده و مربیان نیز از زنان بزهکار نباشند بلکه افراد اموزش دیده ایی باشندوبرنامه تفریحی برای این کودکان در نظر گرفته شود.

در نهایت آموزش و بازی از ابتدایی ترین حقوق یک انسان است نباید مسئول آینده این کودکان را صرفا خانواده و مادران آنان دانست بلکه جامعه باید حامی اقشار آسیب پذیر باشد که ناخوداگاه دچار چنین وضعیتی شده اند،پس اگر هر کدام از این کودکان دچار آسیب گردن قطعا جامعه نیز مسئول بوده است و در آخر اینکه جامعه آماری صحیح و دقیقی در خصوص زنان دارای فرزند خردسال ارائه نمی گردد پس مشکلات و آسیب های این گروه از کودکان نیز در هاله ایی از ابهام قرار دارد لذا شایسته است تا شاهد وقایع ناگوار و تلخ نبوده ایم به این مسئله بطور جد پرداخته شود که قوه قضاییه به عنوان متولی پیشگیری از جرم لازم است به شرایط این کودکان معصوم توجه ویژه داشته باشد.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *