
سازمان تعزیرات یک سازمان حاکمیتی است. نحوه برخورد با قاچاق، شیوه اجرا و وسایل این پروسه توسط حاکمیت تعیین میشود و به ما ابلاغ میگردد، ما مجری این سیاستها هستیم. سیاستها متغیر است، اما در ماهیت اثرگذاری مجازاتها کسی مخالف امحاء نیست. نمیخواهم ادعا کنم که در حوزه قاچاق یک سازمان صد در صد چابک هستیم، اما مبارزه با قاچاق یکسری سیاستهای خاص را میطلبد که باید به همه آنها توجه داشت. در اصل این موضوع با شما کاملاً موافقم؛ این که در مواردی باید برخورد قاطعتری داشته باشیم، مثل همین امحاء که به آن اشاره کردید. در کنار امحاء باید به این موضوع هم اشاره کنم که راجع به قاچاق هر چه مداخله انسانی کمتر باشد، مبارزه با قاچاق موفقتر خواهد بود.
الان دستگاههای «ایکس ری» که برای تشخیص کالای قاچاق نصب شدهاند، کافی و مناسب است؟
مبارزه با قاچاق اگر مبتنی بر دادههای علمی باشد، مؤثرتر است. ایکس ری یکی از این موارد است. با استفاده از این دستگاه مداخله انسانی کمتر شده است، اما هنوز هم مداخله انسانی هست. برای بهتر شدن باید مداخلات انسانی را کمتر از شرایط فعلی کنیم. درست است که دستگاهها و سیستمها را انسانها کنترل میکنند، ولی به هر حال دستگاهها خطای کمتری در مقایسه با انسانها دارند. در مبارزه با قاچاق کالاف اگر با عزم همگانی به سمت سیتمیتر کردن روندها برویم، حتماً اوضاع بهتر میشود و دغدغهها در حوزه قاچاق کمتر میشود.
در همین حوزه مبارزه با کالای قاچاق،به نظرتان «حق کشف» که برای نهاد کاشف در قانون پیشبینی شده، ابزار مفیدی است؟
تجربه سی و چند ساله من در این حوزه میگوید حق کشف اگر با نهاد ناظر پیوند نخورد، مفیدتر است. با نظامهای حمایتی برجسته و مجزا کاملاً موافقم ولی با حق کشف به نحو مرسوم موافق نیستم. در لابلای شفاف نبودن مراودات اقتصادی، کسانی هستند که از قِبل حق کشف سوءاستفادههایی میکنند.
سؤال آخرم اقای دکتر! در افواه و اذهان عمومی این موضوع جا افتاده که وقت مبارزه با قاچاق، با حلقه آخر و اصطلاحاً کف جامعه برخورد میشود، نه با دانهدرشتها و کسانی که کانتینر کانتینر کالای قاچاق وارد کشور میکنند؛ نظرتان راجع به این گزاره که بعضاً پربیراه هم نیست، چیست؟
اگر قرار باشد با قاچاق مبارزه درست بکنیم، باید با سرحلقه اصلی قاچاق مبارزه کنیم؛ یعنی آنهایی که صحنه قاچاق را مدیریت می-کنند. قطعاً قاچاق از جانب کاسب جزء و در بازار مدیریت نمیشود. قوانین تعزیرات پس از انقلاب هم به همین موضوع تأکید میکنند که در قاچاق باید با سرحلقهها برخورد کرد. من هم کاملاً موافقم که هنگام مبارزه با قاچاق باید تمرکز را بر شناسنامهدارها بگذاریم. نه سیاست قانون است، نه دستورات رهبر معظم انقلاب است و نه رویکرد سازمان تعزیرات است که با یک کولبر برخورد کنیم، مجموعه مبارزه با قاچاق به سمت مبارزه با قاچاقهای سازمانیافته و شناسنامهداراست؛ این که در عمل میبینیم مبارزه با قاچاق در مواردی به موارد جزء و خرد کشیده میشود، خوش یمن نیست. نمیخواهم بگویم قاچاقچی خرد، قاچاق نمیکند، اما چنین مواردی برای ما محور نیست؛ ما وقتی که میخواهیم صرف موارد جزء کنیم را باید به سمت شناسنامهدارها و سازمان یافتهها و مدیریتکنندهها سوق دهیم. این قاچاقچیان مدیریتکننده هم دست یافتنی هستند، فقط یک کار جدیتر و هماهنگتر میطلبد. وقتی این کلان قاچاقچیها بدانند که نخواهند توانست قسر در بروند، خواه ناخواه قاچاقچی خرد هم از بین خواهد رفت. قاچاقچیها محاسبهگرند و وقتی بدانند گیر خواهند افتاد، ریسک قاچاق را نمیپذیرند.
جلال الدین شیرژیان*:خدایا به ما وکلاء زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ، بر گذشته خود حسرت نخوریم و زمانی مرگ عنایت فرما تا مدیون وجدان خود و بدهکار خلق
تو نباشیم.
خدایا در مقابله با فساد و انحطاط اخلاقی، انسان زیستن و انسان ماندن را تو به ما وکلاء بیاموز، چگونگی دفاع از حقوق موکلین را خود خواهیم آموخت.
خدایا ما وکلاء را یاری ده تا با حضور موثر، در کنار سایر نخبگان، دلسوزان و اندیشمندان کاردان،این کشوراسلامی را بر پایه کتاب قرآن، قانون وعدالت استوار کنیم.
خدایا وجدان وکلاء را همیشه بیدار نگه دار و مگذار به خاطر رسیدن به مقام و کسب متاع دنیا از آنچه که اساسا حق نمی دانند حمایت و دفاع کنند.
خدایا به وکلای ما چنان علم و ایمانی عطاء کن تا هرگز حاضر نشوند تحت هیچ شرایطی حقیقت و عدالت را قربانی خودخواهی و دریافت حقالوکاله کنند.
خدایا مگذار عشق به عدالت و خدمت به حقیقت در ضمیر وکلاء با اعمال و رفتار عدهای سودجو و طماع در موسسات حقوقی غیرقانونی نادیده گرفته شود.
خدایا به عوام ما بفهمان که استفاده مداوم از مشاوره وکیل در روابط حقوقی ضروریست و داشتن پرونده بدون حمایت وکیل ضررهای جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت.
خدایا به برخی از متولیان تشکیلات سنتی وکالت در این کشور بفهمان که از منظر عام هیچ تفاوتی بین وکیل مرکز و وکیل کانون نیست و اصرار بر مواضع غیراخلاقی بیست سال گذشته و شکاف میان جامعه وکالت به صواب نیست.
خدایا به مسئولین ما بصیرتی عنایت فرما تا با نگاه واقع بینانه به جامعه وکالت، وکلاء را دارای درآمدهای نجومی و افسانه ای نپندارند و اصل را بر برائت و پاکدستی این قشر قرار دهند تا مگر خلاف آن ثابت شود.
خدایا به رسانههای جمعی ما درکی عنایت فرما تا در انتشار مطالب مربوط به وکلاء دقت بیشتری نمایند تا از تخدیش شأن و جایگاه وکالت در جامعه و حق دفاع مردم اجتناب شود.
خدایا تو از پیدا و نهان همه آگاهی، کاری کن تا مکر بدخواهان قوهقضائیه مستقل و کج اندیشان نهاد وکالت مترقی به خودشان بازگردد.
خدایا عنایتی کن تا قضات شریف و آگاه ما فراموش نکنند که فرشته عدالت با یک بال هرگز قادر به پرواز نیست پس وکلاء یار و همراه آنانند و همانند آنان وظیفه دارند تا نگران احراز حقیقت و اجرای عدالت باشند.
خدایا به وکلای کارآموز ما آگاهی ده تا بدانند احقاق حق مظلوم بسیار شیرینتر و ماندگارتر از پیروزی در پرونده و دریافت حق الوکاله است.
خدایا به مردم ما هوشیاری و بصیرتی عنایت کن تا تمایز میان وکیل، کارچاق کن و شرخر را به سهولت و به روشنی دریابند و کاری کن تا با جامعه وکالت انس و ارتباط عمیق تری برقرار کنند.
* وکیل پایه یک دادگستری و عضو کمیسیون
حمایت و صیانت از مرکز وکلاء، کارشناسان رسمی
و مشاوران خانواده قوهقضائیه