
درقرآن از مهریه بعنوان بخشش (نحله) شوهر به زن یادشده است. بنابراین به نظر میرسد دراسلام مهریه مالی نیست که شوهر آنرا بعنوان قیمت زن پرداخت میکند، بلکه شوهر مهریه را به نشانه صداقت در وفاداری ودوستی، به همسر خود میدهد.
به این ترتیب اگر زن واقعآ به صداقت وراستی شوهرخودپی ببرد،به افزایش مقدار مهریه پافشاری نمیکند وبه آنچه مرد درحد توانش به عنوان مهریه به او میبخشد،رضایت میدهد.
شوهرنیزدرمقابل اعتمادبه زن،به تامین نیازهای او فکر میکند.بنابراین بامهریهای که درتوانش است تا اندازهای برای زن خود پشتوانه و تضمین اقتصادی فراهم میکندتا در روزهای تنهایی وسخت به دردش بخورد و البته ممکن است درطول زندگی مشترک و به مرور این کار را بکند.
بعضی فکر میکنندکه مهریه بعنوان مانعی برسرراه مرد است که زنش را طلاق ندهد، بهمین دلیل ممکن است برای تعیین مهر چانه زنی کنند، در حالی که این طور نیست، چرا که در عمل در بعضی موارد دیده شده است که علیرغم وجود مهریه گزاف، طلاق صورت گرفته است.
مال موضوع مهریه ونحوه تعیین آندرخصوص جایگاه مهریه درعقد نکاح، میتوان گفت ازآثارقانونی نکاح میباشد و ذکر آن در عقد نکاح دائم ضرورت ندارد ولی اگر ذکر شد، به عنوان یک قرارداد تبعی یعنی شرط ضمن عقد نکاح تلقی میشود ودرنتیجه باید شرایط صحت معامله درآن فراهم باشدودرصورت فقدان یکی از آن شرایط، مهریه باطل ولی عقد نکاح دائم صحیح ومعتبر خواهد بود.
طبق ماده۱۰۷۸ق.م مهریه باید مال باشد.پس هرچیزی کع مال باشد میتواند به عنوان مهریه زن قرارگیرد.
مال، چیزی است که رفع نیازکند (مفید باشد) و قابلیت اختصاص یافتن داشته باشد. به عبارت دیگر هر چیزی که در بازار موردخریدوفروش قراربگیرد و مردم حاضر باشند برای بدست آوردنش پول بدهند،مال است ومی تواند مهریه زن قرارگیرد، مانند طلا، کالا، پول، زمین، ساختمان و… یا منافع آنها، سهام شرکتها، عمل انسان مانند آموزش صنعت وحرفه وهنر وهر حق مالی دیگر.
بنابراین هر چیزی که منفعت عقلایی ومشروع داشته باشد میتواند موضوع مهریه باشد.
لزوم معلوم و معین بودن مهریه: طبق ماده۱۰۷۹ق.م،مهریه باید بین طرفین تاحدی که رفع جهالت آنها بشود، معلوم باشد
باتوجه به بند۳ماده۱۹۰ و ماده ۲۱۶ق.م معلوم ومعین بودن موضوع،شرط صحت هرقراردادی ازجمله قراردادمهریه میباشد.
طریق معلومیت مهر با توجه به نوع مال موضوع آن، متفاوت است:
۱- اگر عین معین باشد،موجود بودن وهمچنین مشخص بودن جنس ومقدار و اوصاف آن عین، برای زوج وزوجه کفایت میکند که دراین صورت باتحقق عقد ازدواج به مالکیت زوجه در میآید.
۲- اگرعین کلی باشد، باید جنس و مقدار و وصف آن در عقد ذکر شود (مستنبط از ماده ۳۵۱ق.م)
که دراین حالت مهر برذمه زوج تعلق میگیرد یعنی موجب رابطه دینی میشود و زوجه طلبکار (داین) بحساب میآید.
لازم به ذکر است اگر مال مورد مهریه، مال قیمی باشد مانند زمین و ساختمان و آپارتمان، باید به صورت عین معین (مفروز یا مشاع) باشد وگرنه قراداد مهریه باطل خواهد بود. و اما اگر مال مثلی باشد مانند سکه و..،می تواند به صورت عین معین،کلی در معین و یا کلی فی الذمه باشد.
ضمنآ مالی که بعنوان مهریه تعیین میشود باید این امکان راداشته باشد که از سوی شوهر دراختیار زن قرارگیرد.
آیا تمام یا جزئی از منزلی که شوهر درآینده مالک خواهدشد میتواند به عنوان مهریه قرار گیرد؟
اگر اوصاف وخصوصیات آن به گونهای بیان شود که درآینده رفع جهالت شود، اشکالی ندارد، مثل اینکه موقعیت جغرافیایی آن یعنی شهر و منطقه و مساحت آن مشخص گردد. با این حال به دلیل مشکلات حقوقی این قبیل مهریهها، توصیه میشود که ازاینگونه توافقها خودداری شود و مواردی بعنوان مهریه تعیین شود که به قدرکافی معلوم ومعین و قابل تقویم باشد.
هرچندازنظر حقوقی داشتن سند رسمی برای ملک موضوع مهریه،شرط صحت نیست،ولی توصیه میشود حتی الامکان ملکی که دارای سند رسمی است به عنوان مهریه قرارگیرد. بااین حال اگرملک فاقد سند رسمی، مهریه قرارگیرد، لازم است کلیه سوابق و مدارک مربوط به آن و نیز مشخصات و وضعیت کنونی آن معلوم و ذکرشود.
اگر ملک دارای سندرسمی است باید دقت شود که علاوه برثبت درقباله نکاحیه، در دفترخانه اسناد رسمی نیز ثبت شده و خلاصه معامله از طریق الکترونیکی به اداره ثبت ذیربط ارسال شود تا سند مالکیت آن به نام زوجه صادرگردد.
در رابطه با نحوه معلومیت مهریه گفته شد که اگر عین معین باشد ازطرق مشاهده یاتوصیف و اگر کلی باشد باتوصیف یعنی با ذکر جنس ومقدار و وصف آن در عقد معلوم میگردد.
مال موضوع مهریه باید علاوه برمعلوم شدن، معین هم باشد یعنی مردد بین دو یا چند چیز نباشد.
مقدار مهریه؛ مهر یا صداق که درفارسی به آن کابین گفته میشود، مالی است که بموجب عقدنکاح، زوج موظف به دادن آن به زوجه میگردد و درحقیقت قرآنی نیز هدیه ایست که زوج به سبب عقدازدواج به منظور اعلام صداقت و وفاداری خودبه همسرش به او میدهد.
از نظر قانون مدنی وبسیاری از فقهای شیعه برای مقدار مهریه، حداکثر و حداقلی تعیین نشده است وزوجین میتوانندباتراضی آن را تعیین کنند. ماده ۱۰۸۰ق.م نیز در خصوص مقررمی دارد: (تعیین مقدار مهر منوط به تراضی طرفین است. اما بهتر است مقدار مهر کم باشد البته به حدی که ازمالیت خارج نشود ونباید آنچنان زیاد باشد که موجب سختی وعسرت شوهرشودو نباید آنقدرکم باشد که عرفآ نتواند به عنوان یک بخشش بحساب آید.
بی شک مهریههای سنگین که امروزه معمول و متداول شده اگر چه ممنوع نیست، لااقل ناپسند است و ازنظر فقهی کم قراردادن مهریه امر مستحبی است، چنانکه رسول مکرم (ص) میفرماید: (مهرها را سنگین نگیرید، مهر و محبت را باید خداوند مهربان فراهم آورد، پول و مال عشق و محبت نمیآورد) و همچنین میفرماید: (خیر النکاح اَیسَره) وعملآ مهری که برای همسران و دخترخود تعیین میفرمودند مقدار۵۰۰ درهم معادل ۲۶۲/۵ مثقال پول نقره مسکوک بود که به آن مهر السنه گویند. مقام معظم رهبری هم فرمودهاند: (در ازدواج اصل قضیه محبت است و مهریه هرچه کمتر باشد با طبیعت ازدواج نزدیکتر است…) و لذا طبیعت و ذات مهریه که مبتنی بر صداقت بوده و به آن صداق اطلاق شده ایجاب میکند که سنگین نباشد اما متاسفانه امروز عملاً مهریههای سنگین آن هم باتعیین چندین صد یا چندین هزار سکه مقرر میگردد هرچند طبق ماده۲۲ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱(هرگاه مهریه درزمان وقوع عقد تا۱۱۰سکه باشد وصول آن مشمول مقررات ماده۳ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی است.چنانچه مهریه بیشترازاین میزان باشد، درخصوص مازاد، فقط ملائت زوج ملاک است.
لازم به ذکراست که قانون مذکورمیزان مهریه را محدود نکرده بلکه برای مهریه مازاد بر۱۱۰سکه ضمانت اجرای کیفری مقرر ننموده است.
ماده ۱۰۸۲ که مقرر میدارد: (به مجرد عقد، زن مالک مهر میشود…)