
میدهیم بیآنکه مراجع زبان انتقال دین را در فرایند مشاوره ادراک و یا احساس کند.
از نظر شما ویژگی یک مشاور خوب برای جذب مراجعه کنندگان، چه به صورت فردی و چه خانواده چگونه باید باشد؟
از یک زاویه، طبق نقل استاد شهید مرتضی مطهری انسان کامل فردی بوده که در همه ابعاد به یک اندازه رشد کرده باشد، لذا مشاور خوب هم انسانی است که هم در همه شاخصههای انسانی رشد یافته و هم اینکه در همه این شاخصههای انسانی به رشد یکسانی رسیده باشد. بر این اساس یک مشاور خوب همزمان واجد رشد اجتماعی، دینی، فرهنگی و… است. اینگونه نیست که مثلا به لحاظ آکادمیک و سطح تحصیلات ارتقا یافته اما به لحاظ معنوی و اعتقادی رشدی نکند. در این صورت هیچ مراجعی نمیتواند از چنین مشاوری بهره لازم را ببرد چرا که مشاور باید دید جامع نگرانهای به مسائل و مشکلات مراجع داشته باشد. این میسر نمیشود مگر اینکه وی به لحاظ رشدی به چنین جامعیتی در جهان بینی و سبک زندگی خود نیز برسد.
از زاویهای دیگر، مشاور خوب باید واجد جمیع چند ویژگی مهم باشد که بدون حتی یکی از این موارد، فرایند تخصصی عملکرد او تحت تاثیر قرار گرفته و کارائی لازم را نخواهد داشت. اول اینکه مشاور خوب باید به لحاظ سلامت روان و سلامت شخصیت سالم و شاخص باشد. روانشناسی که نتوانسته به لحاظ شخصیتی وسلامت روانبه رشد لازم دست یابد، چگونه میتواند هادی، راهنما و راهبر مراجع برای حصول سلامت باشد؟! بنابراین نه تنها از یک مشاور انتظار میرود در این ابعاد به تعادل و رشد کافی رسیده باشد، بلکه تعالی وی نیز مطلوب و منظور نظر ماست.
دوم اینکه مشاور خوب باید به واقع متخصص و اهل فن بوده و در حرفه خود توانمندی متمایز با سایرین داشته باشد. صرف فارغ التحصیل بودن در مقطع ارشد و یا دکتری روانشناسی، نمیتوان به خود مجوز موثقی برای ورود به عرصه مشاوره و درمان داد. بنابراین مدارک مشاورین باید با کارورزی همراه بوده و از مسیر تجارب زیادی بگذرد.
سوم اینکه متخصص مشاور باید متعهد به حرفه و قواعد اخلاق حرفهای خود باشد. در مواردی که حتی با زبدهترین متخصص بدون رعایت اصول حرفهای و اخلاق حرفهای مواجه باشیم، نمیتوان از نتیجه مشاوره و درمان انتطار صحت و سلامت داشت.
چهارم اینکه مشاور خوب باید در حرفه خود از هنر مشاوره برخوردار باشد. عالم بودن در علم روانشناسی، لزوما به این معنی نیست که چنین فردی حتما مشاور خوبی هم خواهد بود چرا که در این زمینه هنر مشاوره نقش بسیار تعیین کنندهای دارد. چه بسا مشاوری که از علم و تخصص والائی برخوردار است اما مشاور خوبی نیست. این نشان میدهد که هنر مشاوره نقش بسیار مهمی دارد و البته این مهارت در فن مشاوره، بیشتر ذاتی و کمتر اکتسابی است.
فارغ از موضوعات فردی مشاوره به رویکرد اصلی مشاوره در قوه قضائیه مبتنی بر مشاوره خانواده بپردازیم. بسیار شنیده میشود که غالبا مشاوره پیش از طلاق را کاملا صوری میدانند و معتقد هستند این مشاورهها به صلح و سازش منتج نمیشود؛ آیا اساسا مشاورهها به صلح و سازش ختم میشود و این مشاورهها موثر است؟ اگر آماری در این زمینه دارید، بفرمایید.
قطعا فرایند مشاوره به لحاظ ضرورتهایی که بر آن مترتب است، مورد نیاز و مفید فایده است، مثل اینکه تشکیک کنیم در اینکه آیادر ترمیم یک عضو شکسته شده، متخصص ارتوپد میتواند نقش داشته باشد یا خیر و حتی اگر با آسیب مواجه نباشیم آیا نیاز به چک آپ ارتوپدی هم هست یا خیر. حال اگر ما برای سلامت جسمانی در حوزه درمان و پیشگیری، هم نیاز به متخصص داریم و هم نیاز به مراجعه، در موردسلامت روان و موضوعات مشاورهای به مراتب ضروریتر است که به بررسیهای اساسی در راستای برقراری تعادل، تعالی، پیشگیری و درمان بپردازیم.
در مورد تجربه مراجعین متقاضی طلاق، ارجاعی از قوه قضائیه، تجارب موفقی در استان تهران و استان البرز داشتیم. در مراجعین خانواده مجتمع ونک نیز از این موارد داشتیم که همچنان در حال ادامه زندگی مشترک هستند. آمار سالهای گذشته نشان میدهد در استان البرز ۴۰ درصد و در استان تهران ۵۵ درصد از متقاضیان طلاق ارجاعی از دادگاه خانواده، پس از انجام مشاورههای قبل از طلاق بهبودی در وضعیتشان حاصل شده و به شرایط عادی زندگی بازگشتند. همچنین در همین دایره آماری برخی به این نتیجه رسیدند، علیرغم مشکلات زیادی که داشته و خواهند داشت، طلاق بهترین تصمیم زندگی شان نیست و باید چارهای بهتر بیاندیشند.
چه چیزی باعث این میشود که مشاوره قوه قضائیه در حوزه طلاق شکل صوری بگیرد و بیاثر باشند؟
اولین و ضروریترین نکته این است که فرایند انجام مشاوره و استقرار مکان مشاوره باید از دادگاههاخارج شده و در فضایی خارج از دادگاه مستقر شود. فضای شلوغ و متشنج دادگاه و قرار دادن اتاق مشاوره در فضایی که خارج از استانداردهای مشاورهای است، نه تنها حصول کمترین نتیجه را به همراه دارد بلکه تاثیرات بدتری بر وضعیت بد قبلی میگذارد. هرگز نتیجه درست از یک بستر نامناسب و غیر استاندارد حاصل نخواهد شد چرا که اساس انجام مشاوره باید در فضائی آرام، دلنشین و زیبا صورت پذیرد تا بتواند ارمغانآور صلح و سلامت باشد.
دوم اینکه انجام مشاوره باید توسط فردی متخصص، متعهد و هنرمند انجام شود. مشاوران ما باید افراد متعهدی باشند که حداقل اگر به لحاظ دینی و معنوی باعث ارتقا و تعالی روح مراجع نمیشود، تخریب و آسیب جدی و جدیدی هم ایجاد نکنند، اگر چه که غایت مورد انتظار ما از عملکرد مشاور، ابتدا، برقراری تعادل و سپس تعالی روح و روان است. از سوی دیگر مشاور صرفا فارغ التحصیل و دارای مدرک مرتبط روانشناسی نباشد، بلکه در حرفه خود نیز متخصص، اهل فن و تجارب ارزنده باشد. همچنین برخورداری از هنر مشاورهیکی از مهمترین ویژگیهای مشاور است. اگر امر مشاوره در دادگاههای خانواده بعضا صوری تلقی میشود به این دلیل است که اغلب مشاورین، واجد شرایط مشاورهای فوق الذکر نبوده و حتی گاهی دیده میشود تحصیلات مشاور مورد نظر مقطع کارشناسی است، یا بعضا به لحاظ دینی بسیار ضعیف بوده و یا اساسا هنر مشاوره ندارد.
پس از برقرار کردن و رعایت موارد فوق، لازم بوده به منظور تعامل و همکاری برای تحقق اهداف و چشم اندازهای قوه قضائیه در راستای کاهش آمار طلاق و پیشگیری از آن، از پتانسیل و ظرفیت مراکز مشاورهای استفاده کرد. البته مراکزی که از تمام استانداردهای محتوائی و مکانی کافی برخوردار هستند.
مشاور برای صلح و سازش چه کاری انجام میدهد؟
ابتدا فضای ارتباطی فی ما بین در زمینههای مختلف بازشناسی شده و پس از تحلیل به تبیین، سپس به بازسازی آن با فرایند تغییر، تصحیح، تکمیل و…پرداخته میشود.
البته قابلیت پذیرش و همراهی مراجعهکننده بسیار مهم است. در مواردی خاص که زوجین بر اساس نوع نگرش و نوع مسائل فی مابین به طور کلی پرونده زندگی خویش را بسته و هیچگونه جای تامل دوبارهای برای خود نگذاشتهاند، غالبا فرایند مشاوره به نتیجه نمیرسد. البته این قبیل موارد اندک است. افزون بر این در گیر و دار مواجه با یک مشاور اهل فن و هنر نیز احتمال تغییر ۱۸۰ درجهای نسبت به موضع پیشین وجود دارد.
آیا مشاوره صد در صد باید صلح و سازش انجام دهد؟
در حقیقت همه زندگیها به صلح و سازش منتج نمیشود. اساسا لزومی هم ندارد که صد در صد موارد منجر به سازش شود، کما اینکه بر اساس معنی واقعی طلاق به مفهوم گره گشائی که در قرآن کریم نیز به آن اشاره شده، ادامه برخی از روابط در غالب زندگی مشترک، هم برای خانواده و هم برای جامعه بسیار خطرناکتر و پرهزینهتر از انقطاع آن است.وقتی در برخی از موارد با چنین فضایی مواجه باشیم که نه تنها تحت تاثیر فرایند مشاوره قرار نمیگیرند بلکه ادامه زندگی هزینههای جدی بر طرفین، خانواده و جامعه تحمیل میکند، قطعا اصراری بر بقا نخواهد بود. اگر چه این تصمیمی است که در نهایت مراجع میگیرد، نه آنکه مشاور برای وی تعیین تکلیف کند.
رایجترین مشکلات زوجین چیست؟
مسائل عاطفی و رفتاری رایجترین مشکلات زوجین است. به رغم تصور رایج جامعه که گمان میکنند مسائل اقتصادی – اجتماعی مهمترین عامل اختلافیو فروپاشی خانوادهها است اما به واقع اینگونه نیست. تجربه نشان میدهد در شرایط بد اقتصادی نیز، دلهای هم جوار و قرین با هم، میتوانند زندگی خوبی را پیش برند. در شرایط فعلی و به تجربه شخصی، ۹۰ تا ۹۵ درصد مسائل و مشکلات زوجیننشات گرفته از مشکلات رفتاری و عاطفی است. البته سایر موضوعات قابل بررسی نیز وجود دارد که به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم بر روابط اثر میگذارد.
چند درصد مشاورهها به صلح و سازش منتج میشود؟ آیا این صلح و سازشها در بلند مدت ماندگار است؟
ما به لحاظ کیفی فرایند مشاوره را به گونهای پیش میبریم که صلح و سازش مبتنی بر تغییرات اساسی در شناخت و رفتار صورت پذیرد و لذا ضامن ماندگاری و دوام باشد. اما بدون شک نمیتوان با قطع و یقین اعلام کرد که بعد از گذشت چند ماه و چند سال هنوز این دوام و قوام به قوت خود پایدار باقی مانده است. البته که لازم است این خلا و نقصان را مسئولان قوه قضائیه در حوزه خانواده، با برقراری سیستم پیگیری در بازههای زمانی ۶ ماه، یک و دو سال پس از صلح مورد ارزیابی و سنجش قرار دهند.
اگر نکته خاص و یا پیشنهادی دارید، بفرمایید.
بدون شک به لحاظ کیفی ما نیازمند مشاورینی هستیم که واجد ویژگیهای جامع فوق الذکر باشند.پیشتر اشاره شد که مشاوره مستقر در دادگاهها خارج از قاعده بوده و اثر بخشی بسیار کمی دارند.
بر همین اساس لازم است، قوه قضائیه بر اساس استانداردها و شاخصهای مشاورهای دو نکته را مد نظر قرار دهد. ابتدا اینکه مراکز مشاورهای که روانشناسان آن از تعهد و تبحر کافی برخوردار هستند و به لحاظ مکان و فضای حرفهای نیز شاخص باشند را انتخاب کنند. در گام دوم از ظرفیت این مراکز برای تحقق کیفی اهداف و کوتاه کردن زمان تحقق چشم اندازها استفاده کند.