
لیلا جعفری: علی خجستهفر وکیل پایه یک دادگستری، سابقهی ۱۸ سال وکالت را در پروندهی کاری خود دارد. از وکلای آذربایجان شرقی بوده و علاوه بر وکالت در شهر مادری، در پایتخت نیز وکالت پروندههای بسیاری را انجام داده است. متولد ۱۳۵۷ است و کارشناسی ارشد حقوق دارد. با هم یکی از خاطرات این وکیل را میخوانیم.
از روزی که وکالت را شروع کردهام تا به امروز با انجام هر پروندهای خاطرهای نیز در زندگیام به وجود آمده است. یکی از این خاطرات مربوط میشود به ماجرای کمکخلبان جوانی که مشکلش رسانهای شد و برای حل آن به دفترم آمد.
در حدود دو سال و نیم پیش مرد جوانی به دفترم آمد، در حالی که با شکایتی از یک شرکت هواپیمایی بزرگ رو به رو بود. این ماجرا، یکی از مشکلات بزرگی را بازگو میکرد که میتوانست بر جامعه اثرگذار باشد.
ماجرا از این قرار بود که او در پی یک افشاگری در یک برنامهی تلویزیونی، با شکایت و دادگاه روبه رو شده بود.
این کمک خلبان مانند همیشه در حال آماده شدن به قصد پرواز به سوی یکی از شهرها بوده است که متوجه نقص فنی هواپیما میشود. این پرواز را همیشه انجام میداده است ولی این بار با این نقص پیش آمده از پرواز ممانعت میکند. او به کاپیتان یعنی خلبان یکم موضوع را بازگو میکند و میگوید که با این نقص فنی بنا بر دستورالعملی که شرکت سازنده هواپیما ارائه کرده است، این پرواز را نباید انجام دهیم. او از پرواز خودداری میکند ولی به جای او خلبان دیگری به عنوان کمک خلبان فرستاده میشود. پرواز انجام میشود ولی شرکت هواپیمایی مربوطه او را به خاطر عدم انجام وظیفه و خودداری از پرواز، توبیخ کرده و برای او کمیته انظباطی صوری تشکیل میدهد و در پی آن، او را از کار اخراج میکند.
پس از آن موکل من که دیگر کمک خلبان اخراجی محسوب میشده است با شرکت در یک برنامهی تلویزیونی صحبتهایی میکند مبنی بر این که بعضی از هواپیماهای فعال در ایران نقص فنی دارند و با وجود داشتن نقص فنی مبادرت به پرواز میکنند. گفتههای او در امنیت پروازهای کشور خدشه وارد میکند. وی همچنین اذعان میکند که جان مردم در خطر است و با حرفهایی از این قبیل جنجال درست میکند؛ صحبتهای او باعث جنجال شده و خبرساز میشود.
در ضمن این که در پیج شخصی خود در اینستاگرام هم همین موارد را مطرح کرده و تاکید میکند که بسیاری از پروازهای فلان شرکت با نقص فنی هواپیما صورت میگیرد.
پس از این صحبتها شرکت هواپیمایی که پیش از آن او را اخراج کرده بوده است، علیه این خلبان شکایتی مطرح میکند و او را به اتهام تهمت و افترا و نشر اکاذیب و توهین متهم میکند. این شرکت ادعا میکند که گفتههای کمک خلبان در برنامه تلویزیونی و همینطور صفحهی مجازیاش دروغ و کذب و خلاف واقع است. آن شرکت اعلام میکند که هیچ نقص فنیای در هواپیماهایش وجود ندارد و گفتههای کمکخلبان سابقش همه ناصحیح است. ضمن این شکایت کیفری، مدعی خسارت نیز میشوند. این شرکت اعلام میکند به دلیل گفتههای کمک خلبان، پروازهای ما کم شده و بسیاری از مسافران بلیط خود را کنسل کرده و از پرواز انصراف دادهاند و در پی آن خسارت مادی و معنوی به شرکت وارد شده است. از این رو دادخواست مطالبهی خسارت نیز علیه این فرد در دادگاه مطرح میشود.
در این مرحله بود که مرد جوان از من خواست تا وکالت پروندهاش را بپذیرم. به این ترتیب کار بر روی پرونده را با وکالتی که به من داد شروع کردم.
من در پرونده کیفری در مرحله بدوی حضور نداشتم و در مرحلهی تجدید نظر وارد شدم. در مرحلهی بدوی خلبان را محکوم کرده بودند به تحمل یک سال حبس و چهل میلیون ریال جزای نقدی.
در رای اعلام شده بود که این محکومیت نشر اکاذیب از طریق سامانههای رایانهای که همان پیج شخصی کمک خلبان بوده، بیان شده است اما در مستند رای از برنامه زندهی تلویزیونی هم نام برده شده بود. این نکته جای تامل داشت چون در صورت نشر اکاذیب در برنامه تلویزیونی، شاکی باید از طریق دادسرای فرهنگ و رسانه شکایت را مطرح میکرد و به پرونده رسیدگی میشد.
بخش دیگر اتهام که نشر اکاذیب از طریق سامانههای رایانهای بوده است، باید در دادسرای فناوری و اطلاعات مطرح میشد. دادگاه محترم، در خصوص اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی در پیج اینستاگرام رای صادر نموده بوده ولی در استناداتش برنامهی تلویزیونی را هم آورده بود. یعنی هر دو را با هم برای صدور رای در نظر گرفته بودند که این نیز جای تامل داشت.
این ایرادی بود که از پرونده به دست آوردم و در پرونده دیگری که رسیدگی میشد، این ایراد را مطرح کردم. در دادگاه تجدید نظر حکم نشر اکاذیب که موکلم را به تحمل یک سال حبس و چهل میلیون ریال محکوم کرده بود، بردم و اعتراضم را مطرح کردم و دلایلی آوردم تا صحت گفتههای او را اثبات کنم.
بعضی از موارد را که موکلم اصلا اعلام نکرده بود و دلایل صحت بعضی از مواردی را که در تلویزیون و صفحهی مجازیاش اعلام کرده بود ارائه کردم. دو شاهد را نیز که دو خلبان بودند برای اثبات گفتههای موکلم به دادگاه تجدیدنظر معرفی کردم.
دادگاه تجدیدنظر شاهدان را احضار نکرد چون گفتههای یکی از خلبانان که به نقص فنی هواپیما هم اشراف داشت و در دفتر هواپیمایی هم قید شده بود، در اختیارمان بود. دادگاه تجدید نظر حکم بدوی را تایید کرد ولی با این تفاوت که اجرای مجازات را معلق و حکم تعلیق مجازات صادر کرد.
پس از این پرونده شرکت مجددا شکایتی با همان عنوان تهمت و افترا و نشر اکاذیب و توهین را این بار در دادسرای فرهنگ و رسانه مطرح کرد و تنها فرقش این بود که هم شرکت در این جا عنوان شاکی را داشت و هم مدیران شرکت شاکی بودند.
مدیران شرکت در این پرونده مدعی بودند که موکلم به آنان تهمت و افترا زده و دربارهی آنان به نشر اکاذیب، در پیج اینستاگرامی و همینطور برنامه تلویزیونی پرداخته است. بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه دستور داد تا از سوی سازمان هواپیمایی در این خصوص بررسی شود و از آن سازمان هواپیمایی استعلام گرفته شود تا مشخص شود که گفتههای موکل بنده درست بوده است یا نه.
متاسفانه استعلام در خصوص این موضوع کامل انجام نمیشود و سازمان هواپیمایی به عنوان مرجع نظارتی بر شرکتهای هواپیمایی در این خصوص اظهارنظر نکرده و در نهایت بدون بررسی موضوع، بازپرسی قرار جلب و محاکمه علیه موکلم را صادر کرد.
این پرونده پس از صدور کیفرخواست به شعبهی دادگاه بدوی کیفری ۲ رفت. این دادگاه موکلم را بدون توجه به دلایلی که داشت و بدون بررسی مستندات، همان کیفرخواست را تایید و یک سال و نیم حبس و دو فقره سه سال حبس و یک میلیون و پانصد هزار ریال جزای نقدی و ممنوعیت خروج از کشور به مدت دو سال را صادر نمود.
موکلم مرد کوشا و بسیار جدی و مصممی بود. او پس از صدور این رای، ساکت ننشست و مصممتر از قبل شد. ما از سازمان هواپیمایی خواستیم که حتما گزارشی درخصوص تایید نقص فنی هواپیما و تایید کارشناسان هواپیمایی بگیرد تا صحت اظهارات موکلم اثبات شود.
در ادامه دو نفر دیگر از همکارانم به جای خودم وکالت آقای کمک خلبان را انجام دادند. ولی این نکته قابل توجه است که موکلم که رنج دو سال و نیم بیکاری، بیآبرویی و تهمت را دیده بود، برای اینکه صحت حرفهایش را اثبات کند، نامهای برای ریاست محترم قوه قضائیه ارسال کرد.
او اعلام کرد که حرفهایش در خصوص افشاگری از شرکت هواپیمایی به منظور حفظ جان مسافران بوده ولی او را به دردسر انداخته است و خواستار استعلام تخلفات شرکت هواپیمایی از سازمان هواپیمایی و رسیدگی به پروندهاش شد. در پی این اقدام، آیتالله رئیسی دستور رسیدگی به موضوع را صادر کرد.
سازمان هواپیمایی طی بررسیهای مجددی که انجام داد، نامهای کتبی صادر کرد که نقص فنی هواپیما را تایید میکرد و به این ترتیب صحت اظهارات موکل بنده تایید و آشکار شد.
سرانجام با استناد به آن گزارش به اظهارات او صحه گذاشته شد و با تجدیدنظر خواهی توانست تبرئه شود. این نکته برای من قابل توجه بود که این مرد تلاش زیادی داشت و توانست تا جایی پیش برود که از طریق ریاست محترم قضا حقانیتش را اثبات کند.
او سختیها را به جان خرید ولی نشان داد که خلبانها و دلاورانی در کشورمان زندگی میکنند که برای جان مردم ارزش قائل هستند و از روی ترس و یا موقعیت شغلی و… حقایق را کتمان نمیکنند. همچنین نباید ناگفته گذاشت که ریاست قوهی قضائیه برای مشخص شدن حقایق کمک شایانی کردند.