مستخدم نه خدمتگزار!
احمدی با بیان اینکه شعار خدمتگزاری به انحراف کشیده شده است، اضافه میکند:« متاسفانه در ایران شعاری در میان مسئولان رایج شد و اعلام کردند که ما خدمتگزار مردم هستیم. این شعار در میان مسئولین در ردههای مختلف از رئیس جمهور گرفته تا یک کارمند متوسط به انحراف کشیده شد. خدمتگزاری باید در قالب پاسخگویی باشد نه شعار. مسئولین باید پاسخگوی مردم باشند وقتی پاسخگویی نباشد خدمتگزاری چه معنایی دارد؟ کسی که خدمتگزار است وظیفهاش را انجام میدهد نه بیشتر و بابت کاری که میکند حقوق میگیرد بنابراین اسم او مستخدم است. هر کسی از کوچکترین مرتبه تا بالاترین مرتبه در سازمانها و نهادها رابطه استخدامی دارد بنابراین عنوان مستخدم به خود میگیرد. اما اکنون مسئولین حلقهای پیرامون خود درست کردهاند که به آن نمیتوان نزدیک شد. حتی شما به عنوان خبرنگار نمیتوانید به راحتی به گفتگو با فلان وزیر بپردازید باید چندین سلسله مراتب را طی کنید و ماهها صبر کنید تا شاید بپذیرند شاید نپذیرند.»
انقلاب در نظام اداری
این حقوقدان در ادامه با بیان این که کشور به یک انقلاب در نظام اداری خود نیازمند است، میگوید: «من نمیگویم پاسخگویی یعنی اینکه هر وقت بخواهیم بتوانیم رئیس قوه مجریه را ملاقات کنیم سخن من این است که دسترسی به مدیران میانی هم آسان نیست. تکریم که وجود ندارد هیچ، پاسخگویی هم دیده نمیشود. اگر روزی توانستیم این دیوارهایی که بین مسئولین و ارباب رجوع هست را فرو بریزیم، به راحتی بتوانیم حرفمان را بزنیم و مقام مسئول هم وظیفهاش را انجام دهد و پاسخ ما را بدهد، طرح تکریم ارباب رجوع عملیاتی میشود وگرنه روال به همین شکل ادامه مییابد و نه تنها ارباب رجوعی تکریم نمیشود بلکه فاصله میان مردم و مسئولین عمیقتر میگردد.»
او میافزاید:« هم اکنون به بسیاری از ادارات که مراجعه میکنید با میزهای خالی مواجه میشوید. به کرات از زبان مسئولین شنیدهایم که کسانی که در پی احقاق حق خود هستند باید بتوانند بدون واسطه و لکنت زبان، حق خود را بگیرند. اما در عمل چنین اتفاقی نمیافتد. تا زمانی که شفافیت بین مسئولین و ارباب رجوع نباشد، احقاق حق ارباب رجوع صورت نمیگیرد. ما به یک انقلاب در نظام اداری نیاز داریم و آن هم پاسخگو کردن مسئولین از کوچکترین رده تا بالاترین رده است.»
نگاه رئیس و مرئوسی را حذف کنید
با نعمت احمدی در مورد مجازات کارمندان و مسئولینی که به سرپیچی از طرح تکریم ارباب رجوع میپردازند سخن گفتیم. او در این باره اظهار میدارد:« من معتقد به تنبیه کارکنان یا مسئولین نیستم، من معتقدم باید آنها را مجاب به انجام تکلیف خود کنیم. مسئولین باید به آن درجه از حقانیت برسند که تکلیف و وظیفه خود را انجام دهند. در قوانین ما به کرات به تنبیه متخلفین از طرح تکریم ارباب رجوع اشاره است و برای آنها دادگاههایی هم وجود دارد مثل دادگاه تخلفات اداری، دادسرای کارکنان دولت، دیوان محاسبات و بازرسی کل کشور همگی دارای قوانین تنبیهی هستند. این موضوع با تصویب قوانین و مجازات قابل حل نیست. مگر مجازات قتل، اعدام نیست؟ آیا از میزان وقوع قتل کم شده است؟ خریداران و فروشندگان مواد مخدر مگر مجازات نمیشوند؟ چرا باز هم همچنان این افراد در جامعه حضور دارند؟با تنبیه به جایی نمیرسیم.»
این وکیل دادگستری ادامه میدهد:« باید روزی که بر مصدر کار قرار گرفتیم و موکلف به اجرای وظایف شدیم، کارمان را درست انجام دهیم. نگاه رئیس و مرئوسی باید حذف شود. این نگاه مدیر محوری باید برداشته شود وگرنه قوانین تنبیهی به کرات وجود دارد.»
از رسانهها کمک بگیرید
برخی مسئولین پاسخگویی را به دست تکان از پشت پنجرههای دودی خودروهای ضد گلوله برای مردمی که نامه به دست به سوی آنها میدوند محدود کردهاند و بعضی دیگر بر این باورند که بهتر است مدیران در پشت میزهایشان بنشینند و با بیان دستورات خود به کارکنانشان، در عمل پاسخگوی مردم باشند و هر از چندگاه با برگزاری یک نشست خبری در مدتی کوتاه به چند سوال کلی پاسخ دهند. در این میان هم دسته سومی از مسئولان وجود دارند که دسترسی به آنها با لابی و اعطای هدایایی به کارمندان آنها گاه امکان پذیر میشود. به هرروی به گمان چهرههای سیاسی و حقوقی کشور هیچ یک از این سه عملکرد نتوانسته است پاسخگوی سوالات افکار عمومی و حلال مشکلات آنها باشد چراکه هر سه کرامت انسانها را زیر سوال میبرد و هیچ یک نتوانسته است قدمی در راستای تحقق طرح تکریم ارباب رجوع بردارد. حال اگر پاسخگویی مسئولان در ردههای بالا به تمامی مسائل و مشکلات مردم دشوار به نظر میرسد، میتوان ازرسانهها به عنوان رکن چهارم دموکراسی کمک گرفت و آنها را واسطهای دانست میان مردم و مسئولین. چرا که رسانه در کشورهای توسعه یافته مرکزی است برای طرح مشکلات مردم و مجاب کردن مسئولین به پاسخگویی.
در همین راستا، از نعمت احمدی، حقوقدان، پیرامون نقش رسانهها در ایران برای کاهش فاصله میان مسئولین و مردم پرسیدیم. او در این باره عنوان میکند:« ضمن احترام به اصحاب رسانه باید عنوان کنم که ما در ایران فاقد رسانه مستقل هستیم. مطالب اکثرا به صورت کپی پیست هست و روزنامهها تبدیل به بولتنهایی برای سازمانها و نهادها شده اند. رسانه به معنای « کِما هُوَ حقه» یعنی رکن چهارم وجود ندارد. رئیس جمهور قدرتمندی همچنون نیکسون را دو خبرنگار واشنگتن پست طی ماجرای واتر گیت از عرش به فرش کشیدند و موجب استعفایش شدند. در بریتانیا یک روزنامه نگار اراده کند میتواند تا پستوی خانه ملکه انگلستان برود و خبر تهیه کند. تمام مسئولین در کشورهای توسعه یافته در اتاقهای شیشهای زندگی میکنند و اعمالشان به وسیله رسانهها رصد میشود و دلیل کم بودن تخلفاتشان هراس از رسانهها است. »
احمدی خاطرنشان میکند:« هم اکنون مدیران رسانهها در ایران نمیتوانند آخر ماه مخارج کارکنان خود را تامین کنند و با خطر تعطیلی مواجه میشوند در چنین شرایطی چطور میتوانند نقش واقعی مطالبه گر را ایفا کنند؟ کدوم روزنامه نگار امروز میتواند به واسطه قلم خود امرار معاش کند؟ سرمقاله نویسهای روزنامههایی چون واشنگتن پست و نیویورک تایمز زندگیهای بسیار خوبی دارند. ارباب قدرت در غرب فقط از یک چیز میترسد آن هم رسانه است اگر رسانه مستقل باشد و حمایت شود میتواند نقش مطالبه گر را ایفا کند.»
شاید اگر مسئولان بر روی کاغذ مطبوعات کافور نریزند و برای آنها روضه مرگ نخوانند بتوان از این ابزار قانونی برای پاسخگویی و احقاق حق مردم استفاده کرد هر چند این بیتوجهی مسئولان به رسانههای مکتوب موجب جلب توجه مردم به مراجع رسانهای خارج از مرزهای کشور شده است اما اگر مسئولان وارد عمل شوند ممکن است از مرگ تدریجی مطبوعات جلوگیری شود و به آنها جان تازهای داده شود.