
از ابتدای تشکیل جامعه انسانی جرم و جنایت همراه جوامع بشری بوده است. جرم رفتاری است که وجدان جمعی را جریحهدار میکند. جرم، انجام رفتار و یا ترک رفتاری است که نظم، صلح و آرامش اجتماعی را مختل میکند و قانون نیز برای به راحتی از کنار آن نگذاشته، و برای آن مجازاتی تعیین میکند.
عاقبت رفتار مجرمانه چیزی جز مجازات و به طور معمول زندان نخواهد بود، زیرا زندان، یکی از تنبیههای بازدارندهی تخلف در جوامع است. ولی این نوع مجازات بیپیامد نیست و اثرات سوئی هم برای شخص به زندان رفته، و هم برای همسر و فرزندان او دارد.
عوامل فردی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از پیامدهایی است که میتوانیم به عنوان پیامدهای زندان برشماریم.
خانوادهی زندانیان
همچنین بازگشت زندانی به جامعه به عنوان یک فرد عادی، با مشکلات زیادی همراه است. چنین شخصی به طور معمول پس از ورود دوباره به جامعه، با از دست دادن شغل قبلی، مشکل پیدا کردن شغل جدید، و از همه دردآورتر، طرد شدن از جامعه و گاه حتی طرد شدن از جانب خانواده و دوستان رو به روست.
خانواده نیز تحت تاثیر پیامدهای آسیبزای زندان است. خانواده یکی از ارکان اصلی جامعه است که وظیفه مهم پرورش و تربیت فرزندان را به عهده دارد. کسب هویت فرزندان از طریق الگوبرداری و همانندسازی از والدین شکل میگیرد. روابط والدین، تعامل والدین با فرزندان و وضعیت معیشتی خانواده، در شکلگیری شخصیت فرزندان نقش اساسی دارد.
خانواده زندانیان به طور معمول دچار مشکلات روحی، اقتصادی و اجتماعی زیادی میشوند. طلاق، فساد اخلاقی، جرم و بزهکاری، از جمله مواردی است که ممکن است در این خانوادهها رخ دهد.
بسیاری از نوجوانان بزهکار از دل چنین خانوادههایی برخاستهاند. کودکانی که یکی از والدینشان در زندان به سر میبرد، به طور معمول دچار تنش، مشکلات رفتاری، احساس حقارت، خودپنداره منفی، پذیرفته نشدن در بین همسالان و افت تحصیلی میشوند.
طرد افراد، ممنوع
بنا بر آن چه گفته شد، اهمیت وجودی جرم در جامعه پیداست. پس شاید بهتر باشد به عواملی که در پایین آوردن و یا پاککردن آن از جامعه میانجامد بیشتر بپردازیم.
تراویس هیرشی نظریهپرداز کنترل اجتماعی، بیان میکند: «زمانی که پیوند فرد با جامعه ضعیف و گسسته شود، بزهکاری و جرم اتفاق میافتد.»
این نظریهپرداز، همچنین چهار متغیر را برای انحراف و انطباق افراد با هنجارهای اجتماعی بیان میکند. دلبستگی، تعهد، مشارکت و اعتقاد، این چهار متغیر را تشکیل میدهد.
این اندیشمند مغربزمین، دلیل انحراف را همبستگی ضعیف بین نهادهای اجتماعی و ضعیف بودن اعتقادات و باورها میداند. این دانشمند همچنین معتقد است که هر چه همبستگی بیشتری بین جوانان با والدین و همسالانشان برقرار باشد، پایبندی به هنجارها نیز در آنان بیشتر خواهند بود.
ضرورت افزایش خودکنترلی
یکی دیگر از عواملی که هیرشی به عنوان مانعی در بروز رفتار مجرمانه و ارتکاب جرم بیان میکند، خود کنترلی است.
عامل تعیینکنندهی کنترل خود، تعامل والدین با کودک و تربیت است. والدینی که سبک والدگری مقتدرگرا دارند و بر رفتارهای کودک نظارت دارند، رفتارهای خودکنترلگرایانه را در کودک تقویت کرده، تا جاییکه در آینده، کودک در برابر وسوسههای ارتکاب جرم مقاومت میکند.
عوامل مختلف در گرایش به جرم
عوامل مختلفی در گرایش به جرم نقش دارد. این عوامل که شامل عوامل فردی، شخصیتی و اجتماعی است، در این گرایش نقش موثری دارند.
اگر بخواهیم زیرمجموعههای عوامل فردی را در نظر بگیریم، میتوانیم به بیهدفی، زیادهخواهی، میل به قدرتطلبی و شکست تحصیلی اشاره کنیم.
عوامل شخصیتی نیز شامل پرخاشگری، نداشتن اعتماد به نفس، جان خواهی، اختلال شخصیت آنتی سوشیال که بیتفاوتی نسبت به قواعد و هنجارهای اجتماعی است، خواهد بود.
عوامل اجتماعی در زمینه گرایش به جرم نیز، نبود خانواده منسجم، بیکاری، اعتیاد و مهاجرت محسوب میشود.
پیشگیری از پیامدهای زندان
وقتی شخصی راهی زندان میشود، چه بخواهیم و چه نخواهیم، مشکلاتی که گفته شد بر راه خانواده او قرار میگیرد. اما از آنجا که هر مشکلی تا حد امکان قابل پیشگیری است، به این منظور هم میتوان پیشگیریهایی در نظر گرفت. با نگاهی به برخی منابع از جمله کتاب «روانشناسی رفتار مجرمانه» نوشته جیمز بونتا و اندرسیوس، میتوان به آموزههایی در اینباره رسید، که در این نوشته نیز از آن بهره برده شده است.
پیشگیری و کمک، در راستای به دست آوردن و یا ارتقای بهداشت و سلامت روان، یعنی آسایش ذهنی، شناخت تواناییها، شناخت و پذیرش واقعیتها و سازگار شدن این خانوادهها خواهد بود. این مهم میسر نمیشود مگر با همکاری مددکاران، روانشناسان و معلمان.
حمایتهای عاطفی، مداخلات روانی-اجتماعی به منظور جلوگیری از بروز اختلالات رفتاری و روانی، و همینطور مشاوره برای تشخیص و درمان انواع اضطراب، افسردگی، مشکلات بین فردی، روابط بین اعضای خانواده، احساس انزوا و ناامیدی و همچنین مشکلات تحصیلی است.
این حمایتها به طور معمول با مشاورههای فردی با کودک و نوجوان، خانواده درمانی، آموزش مهارتهای لازم و مدیریت استرس این خانوادهها صورت میگیرد.
در اینجا لازم به یادآوری است که آموزش و فرهنگسازی در جامعه برای برچسبنزدن به این خانوادهها یکی از نکات اساسی است که با لحاظ کردن آنها در سطح کلان، و به دو روش پیشگیری اولیه و پیشگیری ثانویه میتوان از بروز مشکلات بیشتر در این خانوادهها، جلوگیری کرد.
پیشگیری اولیه
این برنامه روی خردسالان و خانوادههای آنان اجرا میشود.در اینباره میتوان برای نمونه به برنامه مرکز یادگیری اجتماعی اورگان که به وسیلهی جرالد پترسون و همکارانش تهیه شده است، اشاره کرد. تمرکز آنان بر روی کودکان بیشفعال و بینظم و خانوادههای آنان بود، این کودکان در سنین پایین میآموزند که با رفتارهای پرخاشگرانه، میتوانند والدین را مغلوب کرده و آنان را تسلیم خواستههای خود کنند.
در این مرکز به والدین آموزش داده میشود تا به جای تسلیم شدن در برابر کودک، رفتارهای پرخاشگرانه او را نادیده گرفته و در برابر رفتارهای مثبت او نیز واکنش تشویقی از خود نشان دهند.
به طور کلی ثابت شده است که برنامههای مداخله اولیه در کاهش رفتارهای مشکلساز کودک و والدین بسیار موثر است.
مطالعهای در سال ۲۰۱۵ به وسیلهی فارینگتون انجام شد که در آن متوجه شدند به ازای هر یک دلار هزینه برای خانوادهها، سی و شش دلار در هزینه دادرسی کیفری، صرفهجویی میشود.
برنامههای پیشگیری ثانویه
این برنامهها نوجوانان را مورد تاکید قرار میدهد. از روشهای به کار گرفته شده در این مورد، خانواده درمانی (بارتون و الکساندر ۱۹۸۰) و درمان چند سیستمی(شون والد، هنگلر و همکاران ۲۰۰۹) بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد.
در خانواده درمانی به اعضای خانواده آموزش میدهند تا از ارتباطات دفاعی (خشونت، عصبانی بودن در قبال هم، انتقادهای زیاد از هم) کمتر و از ارتباطات حمایتی متقابل (همدلی، ارائه اطلاعات مفید به همدیگر و قطع نکردن کلام یکدیگر) بیشتر استفاده شود. جالب اینکه در بررسی انجامشده بر خانوادههای دارای نوجوان ۱۳ تا ۱۶ ساله، خانوادههایی که مورد خانوادهدرمانی قرار گرفتند، ارتباطات حمایتی افزایش پیدا کرد و برعکس ارتباطات دفاعی کاهش یافت.
ملاقات زندانی و همسر
بررسی شواهد نشان میدهد ملاقات همسر فرد زندانی یا شخصی که برای او مهم است در میزان کاهش تکرار جرم موثر است (بیلز ۲۰۰۸ و میرز ۲۰۱۲). همچنین رفتارهای مجرمانه در افرادی که مستعد این رفتارها هستند با ازدواج مناسب به میزان ۳۵ درصد کاهش پیدا میکند ( لاوب و دیمر ۲۰۰۶).لازم به یادآوری است که این مطالعات در سطح بینالمللی هم مورد تایید قرار گرفته است.
هنگامی که روابط و نظارت والدین مورد تاکید قرار میگیرد، دستاوردهای چشمگیری در زمینه کاهش تکرار جرم به دست میآید. در این زمینه مطالعات در مورد مدرسه و کار کردن ادامه دارد و در مورد تاثیر اوقات فراغت و سرگرمی هنوز مطالعات ادامه دارد.
اساس روابط سالم، شکلگیری پیوستهای اجتماعی است که میتواند کودک را از مسیر جرم محافظت کند. خانوادههایی که درگیری زیادی در کانون خود دارند، والدینی که فرزندان را نادیده میگیرند یا رفتار تندی با آنها دارند بیشترین آسیب را به کودک میزنند. کودکانی که در خانوادههایی رشد میکنند که روابط والدین در آن ضعیف است، بیشتر در معرض بزهکاری قرار میگیرند. مشکلات کودک از جایی بیشتر میشود که او دوستانی انتخاب میکند که مثل خودش درگیر روابط متشنج خانوادگی هستند.
تاثیر خانواده بر خانواده
بنا بر آنچه گفته شد، خانواده هم در شکلگیری جرم موثر است و هم تحت تاثیر اثرات اجرای قانون قرار میگیرد.
خانواده نهاد مهمی در جامعه است که باید بیشترین سرمایهگذاری را برای سلامت و بهداشت روان آن به کار گرفت. در اینباره نه تنها مسئولین که تکتک مردم نیز میتوانند با رفتار و کردار خود بر دوری خانوادهها و افراد از جرم موثر باشند