
حلقه بعد از نظام اسلامی، تشکیل دولت اسلامی است. دولت به مجموعه دستگاههای مدیریتی که به اداره یک کشور میپردازد اطلاق میشود:
«منظور از دولت اسلامی این است که بر اساس آنچه که در دوره تعیین نظام اسلامی به وجود آمد، یک قانون اساسی درست شد؛ نهادها و بنیانهای اداره کشور و مدیریت کشور معین شد. این مجموعه نهادهای مدیریتی، دولت اسلامی است
در اینجا منظور از دولت، فقط قوه مجریه نیست؛ یعنی مجموع دستگاههای مدیریتی کشور که اداره یک کشور را برعهده دارند؛ نظامات گوناگون اداره کننده کشور.»
نظام جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر در مرحله دولتسازی قرار دارد. بر همین مبنا باید به لازمهها، بایدها و نبایدها و چالشهای تحقق دولت اسلامی توجه نمود.
«در کدام مرحلهایم؟ ما در مرحلهی سومیم؛ ما هنوز به کشور اسلامی نرسیدهایم. هیچ کس نمیتواند ادّعا کند که کشور ما اسلامی است. ما یک نظام اسلامی را طرّاحی و پایهریزی کردیم – «ما»، یعنی همانهایی که کردند – و الان یک نظام اسلامی داریم که اصولش هم مشخّص و مبنای حکومت در آنجا معلوم است. مشخّص است که مسئولان چگونه باید باشند. قوای سهگانه وظایفشان معیّن است. وظایفی که دولتها دارند، مشخّص و معلوم است؛ اما نمیتوانیم ادّعا کنیم که ما یک دولت اسلامی هستیم؛ ما کم داریم. ما باید خودمان را بسازیم و پیش ببریم.»
لازمه تشکیل دولت اسلامی
اولین موضوع مد نظر در خصوص دولت اسلامی شناخت لازمههای تشکیل دولت مطلوب در آموزههای اسلام است چرا که صرف تشکیل دولت اسلامی کافی به نظر نمیرسد:
«اسم ما که دولت اسلامی باشد، کافی نیست؛ والّا قبل از ما چند دولت جمهوری اسلامىِ دیگر در منطقه ما و آفریقا و جاهای دیگر وجود داشته و الان هم هست. قبل از انقلاب، در جایی دولتی تشکیل شد که ما شوخی میکردیم و میگفتیم جمهوری اسلامی امریکایىِ فلان جا! آن دولت با نام جمهوری اسلامی هم بود. بنابراین اسم ما دولت اسلامی باشد، کافی نیست؛ باید عمل و جهتگیری ما اسلامی باشد.»
بر این اساس در مرحله دولتسازی بیش از هر کس مسئولان نظام اسلامی در قبال آن مسئول میباشند و بر همین مبنا اقدامات آنها در تطبیق شرایط خود با شرایط مطلوب و مذکور در آموزههای اسلامی بهعنوان لازمه تشکیل دولت اسلامی محسوب میشود.
«بعد از آن که نظام اسلامی پیش آمد، نوبت به تشکیل دولت اسلامی به معنای حقیقی میرسد؛ یا به تعبیر روشنتر، تشکیل منش و روش دولتمردان – یعنی ماها – به گونه اسلامی؛ چون این در وهله اول فراهم نیست؛ بهتدریج و با تلاش باید به وجود آید. مسئولان و دولتمردان باید خودشان را با ضوابط و شرایطی که متعلق به یک مسئول دولت اسلامی است، تطبیق کنند. یا چنان افرادی – اگر هستند – سر کار بیایند؛ یا اگر ناقصاند، خودشان را به سمت کمال در آن جهت حرکت دهند و پیش ببرند.»
بایدها و نبایدهای تشکیل دولت اسلامی
مسئولان نظام اسلامی بهعنوان مهمترین مخاطبان حکم لزوم تشکیل دولت اسلامی میبایست بایدها و نبایدهای تشکیل دولت مطلوب اسلامی را شناخته و بر اساس آن عمل نمایند.
از جمله مهمترین بایدهای تشکیل دولت اسلامی، سلامت اعتقادی و اخلاقی، سلامت اقتصادی و مبارزه با فساد، کار جهادی، قانونگرایی، شجاعت، حکمت و خردگرایی، مواجهه و مقاومت در برابر نظام سلطه و تحقق عدالت است. از سوی دیگر، در خصوص مهمترین نبایدها میتوان به فساد اداری، ویژهخواری، کمکاری، بیاعتنایی به مردم، میل به اشرافیگری، حیف و میل بیتالمال اشاره نمود:
«امروز دولت ما – یعنی مسئولان قوه مجریه، قوه قضاییه، قوه مقننه، که مجموع اینها دولت اسلامی است – سهم خوبی از حقایق اسلامی و ارزشهای اسلامی را دارد؛ اما کافی نیست؛ اولش خود من. باید بیشتر به سمت اسلامی شدن، مسلمان شدن و مؤمنانه و مسلمانانه زندگی کردن برویم. باید به سمت زندگی علوی برویم. رفتن به سمت زندگی علوی معنایش این نیست که اگر آن روز لُنگ میبستند و راه میرفتند، امروز هم لُنگ ببندیم و راه برویم؛ نه، امروز دنیا پیشرفته است. باید روح زندگی علوی – یعنی عدالت، تقوا، پارسایی، پاکدامنی، بیپروایىِ در راه خدا و میل و شوق به مجاهدتِ در راه خدا – را در خودمان زنده کنیم؛ باید به سمت اینها برویم؛ این اساسِ کار ماست. و به شما عرض کنم، در آن صورت کارآمدی جمهوری اسلامی هم مضاعف خواهد شد.»
«دولت اسلامیای که بتواند مقاصدی را که ملت ایران و انقلاب عظیم آنها داشت، تأمین کند، دولتی است که در آن رشوه نباشد، فساد اداری نباشد، ویژهخواری نباشد، کمکاری نباشد، بیاعتنایی به مردم نباشد، میل به اشرافیگری نباشد، حیف و میل بیتالمال نباشد، و دیگر چیزهایی که در یک دولت اسلامی لازم است. در تعالیم امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه، همه اینها وجود دارد.»
چالشهای پیشروی دولت اسلامی
مسئولان نظام اسلامی در مسیر دستیابی به هدف متعالی تحقق دولت اسلامی باید مراقب اختلالهایی که در حرکت مستمر و مداوم آنها پیشمیآید، باشند:
«اگر در اینها اختلال پیدا شد، حرکت مستمر و مداوم و پویندهیی که لازم است تا دولت اسلامی به صورت کامل شکل بگیرد، دچار نُکث میشود و طبعاً کار عقب میافتد.»
از جمله مهمترین این چالشها میتوان به تردید در اصل هدف، لغزش مسئولان و دلبستگی آنان به رفتارهای طاغوتی اشاره کرد.
«از همان اوان کار، تلاش برای تشکیل دولت اسلامی شروع شد. بعضیها میگویند شما بعد از چند سال میخواهید دولت اسلامی تشکیل دهید؟ نه، تلاش و اقدام برای تشکیل دولت اسلامی از روز اول شروع شد؛ منتها افت و خیز داشته؛ پیشرفت و عقبگرد داشته؛ در جاهایی موفق بودیم، در برههیی موفق نبودیم. بعضی از ماها وسط راه پایمان لغزید؛ بعضی از ماها در اصل هدف مردد شدیم؛ بعضی از ماها نتوانستیم خود را نگه داریم؛ دلبسته به رفتارهای طاغوتی شدیم.»
چیستی جامعه اسلامی
مرحله بعد از تشکیل دولت اسلامی، تحقق جامعه اسلامی است. مراد از جامعه اسلامی، جامعهای است که در آن مبانی، مولفهها، آرمانها و اهداف اسلامی به شکل انضمامی در تمامی ساختارها و نهادهای جامعه عینیت پیدا کند که تحقق این مرحله بهعنوان هدف میانی در نظر گرفته میشود: «بخش بعد از آن، جامعهی اسلامی است؛ که این، آن بخش بسیار مهم و اساسی است. بعد از آنکه دولت اسلامی تشکیل شد، مسئولیت و تعهد این دولت اسلامی این است که جامعهی اسلامی را تحقق ببخشد. جامعهی اسلامی یعنی چه؟ یعنی جامعهای که در آن، آرمانهای اسلامی، اهداف اسلامی، آرزوهای بزرگی که اسلام برای بشر ترسیم کرده است، تحقق پیدا کند. جامعه عادل، برخوردار از عدالت، جامعه آزاد، جامعهای که مردم در آن، در اداره کشور، در آینده خود، در پیشرفت خود دارای نقشاند، دارای تأثیرند، جامعهای دارای عزت ملی و استغنای ملی، جامعهای برخوردار از رفاه و مبرای از فقر و گرسنگی، جامعهای دارای پیشرفتهای همهجانبه – پیشرفت علمی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت سیاسی – و بالاخره جامعهای بدون سکون، بدون رکود، بدون توقف و در حال پیشروی دائم؛ این آن جامعهای است که ما دنبالش هستیم.»
شاخصه جامعه اسلامی
«البته این جامعه تحقق پیدا نکرده، ولی ما دنبال این هستیم که این جامعه تحقق پیدا کند. پس این شد هدف اصلی و مهمِ میانه ما. چرا میگوئیم میانه؟ به خاطر اینکه این جامعه وقتی تشکیل شد، مهمترین مسئولیت این جامعه این است که انسانها بتوانند در سایهسار چنین اجتماعی، چنین حکومتی، چنین فضایی، به کمال معنوی و کمال الهی برسند؛ که: «ما خلقت الجنّ و الانس الّا لیعبدون»؛ انسانها به عبودیت برسند. «لیعبدون» را معنا کردند به «لیعرفون». این معنایش این نیست که «عَبَدَ» به معنای «عَرَفَ» است – عبادت به معنای معرفت است – نه؛ بلکه به معنای این است که عبادت بدون معرفت معنی ندارد، امکان ندارد، عبادت نیست. بنابراین جامعهای که به عبودیت خدا میرسد، یعنی به معرفت کامل خدا میرسد، تخلق به اخلاقالله پیدا میکند؛ این، آن نهایت کمال انسانی است. بنابراین هدف نهایی، آن است و هدف قبل از آن، ایجاد جامعه اسلامی است که هدف بسیار بزرگ و بسیار والایی است.»
تمدن نوین اسلامی
مرحله آخر فرآیند تمدنسازی تحقق تمدن نوین اسلامی و ایجاد امت اسلامی است. زمینهساز تحقق امت اسلامی نیز وجود جامعه اسلامی است که در آن انسان و جامعه در ابعاد فردی و اجتماعی به حاکمیت عبودیت الهی پرداخته و به نهایت کمال انسانی خود یعنی ربوبیت نائل گردد: «خب، وقتی یک چنین جامعهای به وجود آمد، زمینه برای ایجاد امت اسلامی، یعنی گسترش این جامعه هم به وجود خواهد آمد؛ که حالا آن مقوله دیگری و بحث دیگری است. این چیزی که بهعنوان هدف ذکر شد، یک امر بسیار والاست.»
«وقتی کشور اسلامی پدید آمد، تمدن اسلامی به وجود خواهد آمد؛ آن وقت فرهنگ اسلامی فضای عمومی بشریت را فرا خواهد گرفت.»